ماهیت به شرط لا

معنی کلمه ماهیت به شرط لا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هر ماهیتی را می توان به سه نحو تصور نمود: ماهیت "لابشرط" یا مطلقه، ماهیت "بشرط شیء" یا مخلوطه و ماهیت "بشرط لا" یا مجرده. ماهیت "بشرط لا" را ماهیت "مجرده" نیز می نامند؛ چون ذاتش مجرد و خالی از امور دیگر (غیر از ذاتیات خودش) در نظر گرفته می شود. بطور کلی، ماهیت بشرط لا یا مجرده این گونه تعریف می شود: «ماهیتی که با هیچ چیز دیگری غیر از خود، همراه و متحد نیست و این عدم همراهی با چیزی، برای آن ماهیت، به عنوان یک شرط و قید در نظر گرفته شده است». مثلا اگر ماهیت " انسان " را خالی از امور دیگری مثل خصوصیات افرادش (رنگ و شکل و قد و...) در نظر بگیریم و در این تصور از انسان، همراه نبودن آن را با هر چیز دیگری، به عنوان قیدی برای آن در نظر بگیریم، انسان بشرط لا خواهیم داشت. به عبارت دیگر، در این "انسان"، خالی بودن از خصوصیات فردی، به عنوان یک صفت و ویژگی در نظر گرفته شده است. ماهیت بماهی هی (لابشرط مقسمی)، بر ماهیت بشرط لا، صدق می کند و حمل می شود.
ماهیت بشرط لا را می توان دو گونه تصور نمود که هر یک از این دو گونه نیز خود در نفس الامر و واقع ماهیت بشرط لا ریشه دارند و فروضی ساختگی نیستند و هر یک در یکی از مباحث مهم فلسفی کاربرد دارند.
← دوگونه ماهیت به شرط لا
منظور از ماهیت بشرط لا در مباحث ماهیت (در بحث اعتبارات سه گانه ماهیت که بشرط لا در برابر بشرط شیء و لابشرط مطرح می شود) همین نوع از بشرط لا (یعنی ماهیتی که از اقتران با هر چیز دیگر حتی وجود، مبرا باشد) است. برخی با توجه به اینکه چنین "ماهیت بشرط لا"یی موجود نیست، چنین اشکال کرده اند که چگونه ذهن چنین ماهیتی را لحاظ می کند و در نظر می گیرد. زیرا ذهن، اعتبارات سه گانه ماهیت را به عنوان اعتبارات ساختگی و جعلی در نظر نمی گیرد و آنها را از پیش خود نمی سازد؛ بلکه برای آنها نفس الامر قائل است و آن اعتبارات را از نفس الامر و واقع ماهیت انتزاع می کند. از این رو، این پرسش پیش می آید که اگر آن نوع از ماهیت بشرط لا نه در عالم خارج و نه در عالم ذهن موجود نیست، ذهن این اعتبار از ماهیت را از چه واقعیت و نفس الامری اخذ می کند. این شبهه نظیر شبهه معدوم مطلق در فلسفه است که آن نیز نه در ذهن و نه در خارج موجود نیست و لذا در وجود نفس الامری برای آن شک می شود. پاسخ این شبهه در مباحث مربوط به نفس الامر و وجود ذهنی در فلسفه به تفصیل آمده است که به همان نحو، مساله مربوط به این گونه از ماهیت بشرط لا نیز حل می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ماهیت به شرط لا

منظور حکیمان و عارفان این نبوده که خداوند، مجموعهٔ جهان هستی است؛ چرا که «مجموع»، وجود و وحدت حقیقی ندارد. به علاوه مقصود اتحاد خدا با موجودات هم نبوده چرا که «اتحاد» (به معنای اینکه دو چیز بدون تغییر ماهیت به چیز دیگری تبدیل شوند) غیرممکن است. بلکه مقصودشان این بوده که هستی در ذات خدا منحصر است و فراتر از خدا هر چه هست، تنها نمود و ظهور و تجلی او می‌باشد؛ یعنی خداوند هستی محض است، و شدت و کمال هستی او موجب عشق به ظهور و تجلی می‌گردد.
محققان ادعا می‌کنند که والووار نگران این نبوده که هنگام نوشتن فصل‌های بعدی، از چه تشبیه‌ها و مضاف‌هایی استفاده کند، و عمداً اجازه می‌دهد تا برخی از تکرارها و تضادهای آشکار در ایده‌هایی در متن کورال یافت شود. علیرغم دانستن ماهیت به‌ظاهر متناقض آن از دیدگاهی ناب، گفته می‌شود که نویسنده از این روش برای تأکید بر اهمیت کد اخلاقی داده‌شده استفاده می‌کند. در زیر برخی از مواردی که از به‌عنوان شبه‌تناقض‌ها برای توضیح فضایل استفاده شده، نقل شده‌است.