مادری جانشین
معنی کلمه مادری جانشین در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مادری جانشین
پیشینۀ سیاسی سلسلۀ محمدزایی به دوران تأسیس پادشاهی افغانها به دست احمد شاه درانی، از سرداران برجستۀ نادر شاه افشار، بازمیگردد. حاجی خان محمدزایی، نیای دوستمحمد خان، از تیرۀ بارکزایی افغان، از مهمترین حامیان احمد خان در نیل به سلطنت و استقرار حکومتش بود و بههمینسبب مقامی بلند در دستگاه احمد شاه به دست آورد. پسر او پاینده خان نیز در ایام جانشینان احمد شاه، قدرت و نفوذ بسیار داشت و در ایامی که میان درانیان رقابت و اختلاف بالا گرفته بود، پسران پاینده خان هریک در قلمرو وسیع درانیان حکومتی داشتند[۳۱] پاینده خان براثر کشمکش میان محمدزاییها و درانیها به قتل رسید و پسر بزرگ او، فتح خان، ریاست محمدزاییها را به دست گرفت[۳۲].دوستمحمد خان (ز ۱۲۰۷ ق / ۱۷۹۳ م)، کوچکترین پسر پاینده خان، از مادری شیعه بود و به هنگام قتل پدرش ۷ سال بیشتر نداشت و برادرش فتح خان بریچ تربیت او را بر عهده گرفت و براثر تربیت و توجه وی، در ۱۸سالگی به سرداری سپاه رسید. چون فتح خان بریچ نیز به دست کامران پسر محمود شاه درانی کور و مقتول شد[۳۳]، برادرانش به فکر انتقام از درانیها افتادند. افغانستان در این زمان مورد توجه دو قدرت بزرگ، انگلستان و روسیه، واقع شده بود و هر دو در امور آن مداخله میکردند. بهعلاوه رقابتها و کشمکشهای خاندانی درانیان، سرانجام آنها را به سقوط کشانید. محمدزاییها که از مدتها پیش برخی شهرها را در تصرف داشتند، کوشیدند قلمرو خود را گسترش دهند و دراینمیان دوستمحمد خان قدرت بیشتری یافت.
درگیری کاریاکو (به ژاپنی: 嘉暦の騒動 かりゃくのそうどう)، در سال ۱۳۲۶ (سال سوم شوچو (دوره)، در پایان دوره کاماکورا، درگیری داخلی ناشی از اختلاف در مورد جانشینی شیکن در شوگونسالاری کاماکورا که خانواده توکوسو از خاندان هوجو اختصاص داشت، بود. این درگیری بین نایکانری (خاندان ناگاساکی) و خویشاوند مادری آنها، خاندان آداچی، رخ داد. در ۱۳ مارس ۱۳۲۶، شیکن چهاردهم، هوجو تاکاتوکی که از خط مستقیم خاندان هوجو یعنی توکوسو بود، به دلیل بیماری در سن ۲۴ سالگی از مقام خود دست کشید و راهب شد. همسر اصلی تاکاتوکی دختر آداچی توکیآکی بود و بستگان مادری او نیز، خاندان آداچی بودند.
جانشینی در میان طایفه آمیس از طریق نسب مادری است. سمت مادربزرگ پس از مرگ وی به عضو ارشد بعدی زن قبیله، معمولاً یک خواهر یا دختر بزرگ منتقل شد. کلیه املاک این خانوادهها مانند زمین، خانه و سایر داراییها به خواهران یا دختران به ارث میرسد. مردان تنها زمانی که هیچ جانشین زن زنده ای حضور نداشته باشد، چیزی به ارث میبرند.
کریمخان زند در ۷۰ سالگی بیمار شد و به سال ۱۱۹۳ هـ.ق. درگذشت؛ با مرگ او، میراثش به سرعت از هم پاشید. هنوز او را به خاک نسپرده بودند که نزاع میان بازماندگانش بر سر حکومت بر قلمروهای زندیه آغاز شد. زکیخان، برادر مادری کریمخان، با علیمرادخان، خواهرزاده خود، متحد شد و محمدعلیخان زند، پسر کریمخان، را بر تخت نشاند. آنها پسران شیخعلیخان و همراهانش را که طرفدار ابوالفتحخان زند، دیگر پسر وکیل بودند، را در ارگ به دام انداختند و قتلعام کردند. صادقخان زند نیز از بصره بازگشت تا دعوی جانشینی کند اما زکیخان طرفداران او را تهدید کرد که در صورت کمک به صادقخان، خانوادههایشان که در شیراز ساکن هستند را خواهد کشت؛ نتیجتاً صادقخان تنها ماند و به بم گریخت.