م اثب
معنی کلمه م اثب در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه م اثب
نسخههای اولیهٔ برنامهٔ کمینهگرا دو عملیات نحوی ادغام و حرکت را اثبات میکنند. نظریههای نحوی قدیمتر و نیز نسخهٔ متقدم برنامهٔ کمینهگرا، در مورد حرکت عبارتها رویکردی متفاوت از جریانهای اخیر برنامهی کمینهگرا دارند. در رویکرد اخیر، ادغام و حرکت هر دو برونداد یک عملیات نحوی واحد هستند. البته برخی نیز مانند هورنشتین عملیات نحو را شامل ادغام و کپی میداند که دومی را جایگزین عملیات حرکت نحوی میکند.
لازم است بين دو مطلب جداى از هم تفكيك شود: مطلباول اين كه آيا حشر در معاد منحصرا روحانى است ، يا جسمانى هم خواهد بود. مطلب دوم اينكه بعد از اثبات حشر جسمانى آيا جسم و بدن معاد، دنيايى است يا اخروى ؛ يعنى نظامحاكم بر جسم و بدن آخرت عين نظام حاكم بر جسم و بدن دنياست يا تفاوت دارد. آنچهبين صاحب نظران عقلى مطرح است بررسى مطلب دوم است ، نهاول ؛ زيرا در اين كه انسان اخروى داراى بدن است ترديدى نزد محققان حكمت و كلام نيست .
علم ذاتت اندر آن محو وجود گاه کردی محو گه اثبات کَون
از تمنای تجلی نی مرادش خلق بود بلکه اثبات حقیقت بود در تکرار عشق
خلاصه آن كه ، توحيد رجاء و توحيد التجاء به اين معناست كه تنها مرجو و ملجاء خداستو اگر تفاوتى هست به لحاظ مقام اثبات است ، نه ثبوت . همان طور كه به مقتضاىبطلان تسلسل ، يك متفكر به سرآغاز سلسلهعلل ، كه همان خداست ، پى مى برد و آنگاه معلوم مى گردد كه سبب حقيقى هر مسببىخداوند است و علل ديگر، آيات اوست ، در مورد رجاء و التجاء نيز اين چنين است كه گرچهدر صورت قطع اميد از ماسوى الله آنگاه به خداوند التجا مى كنند، ليكن در حقيقت تكيهگاه اصلى همه رجاها و التجاها خداست .
از آنـجـا كـه بـسـيـارى از مـشـركـان بـه خـدايـان و اربـاب مـتـعـددىقـائل بـودنـد، و بـراى هـر نـوع از انـواع مـوجـودات ربـى مى پنداشتند، و تعبير بربك(پروردگار تو) در آيه قبل ممكن بود چنين توهمى را براى آنها ايجاد كند كه پروردگارپيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) غير از رب موجودات ديگر است ، در اين آيه با جملهرب السـمـوات و الارض و مـا بـيـنـهـمـا خـط بـطـلان بـر همه مى كشد و اثبات مى كند كهپروردگار همه موجودات عالم يكى است .
و در الدّرالمنثور است كه فاريابى و ابن جرير و ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويهبه چند طريق از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت :رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: من از صبر و بزرگوارى برادرميوسف در عجبم ، خدا او را بيامرزد، براى اينكه فرستادند نزد او تا درباره خوابپادشاه نظر دهد (و او هم بدون هيچ قيد و شرطى نظر داد) وحال آنكه اگر من جاى او بودم نظر نمى دادم مگر بشرطى كه مرا از زندان بيرونبياورند، و نيز از صبر و بزرگوارى او در عجبم از آنكه از ناحيه پادشاه آمدند تا اززندان بيرونش كنند باز هم بيرون نرفت تا آنكه بى گناهى خود را اثبات كرد، وحال آنكه اگر من بودم بى درنگ بسوى در زندان مى دويدم ، ولى او مى خواست بىگناهى خود را اثبات كند خدايش بيامرزد.
آنان با بهره گيرى از اين روايات مى خواستند براى مسلمانان اثبات كنند كه چون خوداز نسل عباس عموى پيامبر عليه السلام كه مسلمان بوده هستند، بدين سبب وارث شرعىپيامبر صلى الله عليه و آله در همه شوون - چه مادى و چه معنوى - مى باشند، ولىامامزاده ها از نسل ابوطالب عموى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله كه به زعم آنهاكافر بوده مى باشند، و در شرع اسلام كافر و مسلمان از هم ارث نمى برند.
منم لا دیده و اثبات کرده برافکنده ز عین ذات پرده
پارسایان که می و میکده را نفی کنند گر بنوشند مئی جمله در اثبات آیند
اندر اثبات ذات و نفس انام نصّ «من امر ربّی» است تمام
716- اثبات الوصية ، مسعودى ، ج 3، ص 266 - 267؛ تاريخ سياسى عصر غيبتامام دوازدهم عليه السلام ، دكتر جاسم حسين ، ص 210.
بر اینجریده گر اثبات کرد بیتی چند چو حکم تست بد و نیک آن بگردن تست
228 بهترين راه اثبات ولايت اهل بيت - عليهم السلام -
هر که از اثبات آزاد آمد و از محو فارغ هرچه بودش آرزو تا چشم برهم زد عیان شد
O فقها در مسائل مختلف فقهى ، براى اثبات عدم تسلّط كفّار بر مؤ منان ، به جمله ى (لن يجعل الله ) استناد مى كنند. البتّه رفت و آمد و كسب اطلاع و آموزش ديدن و تبادل فرهنگى و اقتصادى ، اگر سبب سلطه كفّار و ذلّت مؤ منان نباشد مانعى ندارد. چون در روايات مى خوانيم : آموزش ببينيد، گرچه به قيمت مسافرت به كشور چين باشد. و يا پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كافر اسيرى ، ده مسلمان را آموزش دهد او را آزاد مى كنم . و در زمان معصومين عليهم السّلام معاملات ميان مسلمانان و ديگران انجام مى شده است .
بود مدفونش اندر نفی و اثبات شقاوتهای جمله با سعادات
ولى اصول دين از طرفى اساس و ريشه دين است و از طرف ديگر اكثر ادله و براهين آنوجدانى و عقلى است به گونه اى كه هر انسانى ، از روى فطرت خودش مى تواند بهاندازه فهم و شعورش براى اثبات آن دليل و برهان اقامه كند، يا با مطالعه چند كتاب ويا با سؤ ال از دانشمندان ، ادله كافى و لازم را به دست بياورد.
زهی لا درنمود عین اثبات عیان ذات اندر لا شده ذات
نفی و اثبات از برای گمرهیست هرچه کم گوئی در این معنی بهیست