لگام از سر گرفته. [ ل ُ / ل ِ اَ س َ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از توسن خودسر و بی لگام است : مرا در خانه ای خیش سواری لگام از سر گرفته استری هست زند بر تیغ جوهردار خود را به این معنی که جو در جوهری هست.ملا عشرتی ( از آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه لگام از سر گرفت
زینسان که دل در عاشقی بگسست تقوی را رسن نتوان لگام از شرع کرد این توسن بد رام را
لگام از سر رخش برداشت خوار رها کرد بر خوید در کشتزار
لگام از سر رخش برداشت خوار چرا دید و بگذاشت در مرغزار