لکای بی رنگ

معنی کلمه لکای بی رنگ در فرهنگستان زبان و ادب

{bleached shellac, bone dry bleached shellac} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] محصول بی رنگ حاصل از رنگ بَری صمغ لکای نارنجی

جملاتی از کاربرد کلمه لکای بی رنگ

همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو در ریاضت آینهٔ بی زنگ شو
وازلین بی رنگ از وازلین زرد ساخت می‌شود. وازلین زرد با اسید سولفوریک تصفیه می‌شود.
صد هزاران صورت و رنگ آمده جمله از نیرنگ بی رنگ آمده
از آنجا که این ترکیب دارای بسیاری از گروه‌های عاملی است ، می‌توان آن را در طبقه بندی‌های مختلف مانند ترکیبت آروماتیک ، آلدهید و فنول دسته بندی کرد. این ماده به صورت جامد بی رنگ است (نمونه‌های ناخالص آن به رنگ زرد دیده می‌شود) که در الکل و حلال‌های آلی قطبی قابل حل است وضریب شکست آن ۱٫۵۳ است. [نیازمند منبع]
این واکنش منجر به کاهش ۲ الکترون پلی‌ان می شود و با تغییر رنگ از بی رنگ به قهوه ای همراه است.
این مولکول به دلیل عدم تقارن ساختار، خصلت قطبیت دارد که البته به دلیل نزدیک بودن الکترونگاتیوی اتمهای درگیر پیوند، چندان بالا نیست. همین قطبیت کم باعث می‌شود در آب و اتر حل شود. نقطهٔ ذوب و جوش این ماده پایین است؛ زیرا نیروی قدرتمندی بین مولکول‌هایش برقرار نیست. این ماده در دمای اتاق، گازی بی رنگ است.
نه از گفتار رامین نرم شد سنگ نه از سرما بهارش گشت بی رنگ
از کجا وهم دو رنگی به قدح ریخته بنگم حسن‌، بی رنگ و من بی‌خبر آیینه به چنگم
تترا متیل‌اوره یک مایع شفاف و بی رنگ با بوی معطر ملایم است که با آب و بسیاری از حلال‌های ارگانیک قابل امتزاج است.
جان روشن را نمی سازد غبارآلود، جسم آید از زیر زمین بی رنگ بیرون آفتاب
من که از نوک قلم صورت مویی بکشم نتوانم که زنم نقش میانت بی رنگ
نسرین رخ و بنفشه خطت بی رنگ نموده نوبهاران را
دانته اسپینوتی به عنوان مدیر فیلمبرداری بیشترین همکاری را با مان داشته‌است. مان علاقه زیادی به مناظر بی روح شهری دارد و در سبک تصویری کارش اغلب بر دورنگ آبی بی رنگ و سفید استریل تأکید دارد.
بسته به میزان خلوص، کلرید بنزالکونیوم از بی رنگ تا زرد کمرنگ (ناخالص) دیده می شود. کلرید بنزالکونیوم به راحتی در اتانول و استون حل می شود. انحلال در آب به کندی صورت میگیرد. محلول های آبی باید خنثی تا کمی قلیایی باشند. محلول ها بعد از تکان دادن کف می کنند. محلول های غلیظ دارای طعم تلخ و بوی ضعیف مانند بادام هستند.
بی رنگ اگر ز رنگ آگاه شوی دانندهٔ سرّ صبغة‌اللّه شوی
بر شخص سهم تیرش بی رنگ رنگ شد صحرا ز خون صید بنیرنگ رنگ شد
یک مسأله از مشرب بی رنگی عشق است از سبحه پیامی که به زنّار فرستیم