لای نفی جنس

معنی کلمه لای نفی جنس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "لا"ی نفی جنس یکی از حروف ناسخاست که مانند "إنّ" عمل می کند.
"لا"ی نفی جنس یکی از حروف ناسخ است که مانند "إنّ" عمل می کند؛ به این بیان که در عمل همچون "حروف مشبّهة بالفعل" بر جمله اسمیه وارد شده، مبتدا را به عنوان اسم خود، نصب و خبر را به عنوان خبر خود، رفع می دهد و در معنا به طور صریح بر نفی خبر از جمیع افراد جنس اسم بعد از آن دلالت دارد. به عنوان مثال "لا" در جمله ی «لا خادمَ مائدةٍ حاضرٌ»، "لا"ی نفی جنس است که در عمل، "خادمَ" را به عنوان اسم خود، نصب و "حاضرٌ" را به عنوان خبر خود رفع داده و در معنا بر نفی اتصاف همه ی افراد جنس اسم (خادم مائده) به معنای خبر (حاضر بودن) تصریح دارد؛ به طوری که حتی احتمال حاضر بودن یک "خادم مائده" نیز وجود ندارد.
وجه نام گذاری
با توجه به تعریف ذکر شده روشن می شود علت اینکه "لا"ی مورد نظر، "لا"ی نفی جنس نامیده شده این است که به صراحت بر نفی فراگیر حکم از جمیع افراد جنس اسم دلالت دارد.
جایگاه "لا"ی نفی جنس
در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "لا"ی نفی جنس دو رویکرد مشاهده می شود؛ بعضی با توجه به عمل رفع آن در خبر خود، در باب "مرفوعات" بعد از مبحث "حروف مشبهة بالفعل"، به "لا"ی نفی جنس و مباحث آن اشاره کرده اند و در مقابل، بعضی به عمل نصب این حروف در اسم خود توجه کرده و در باب "منصوبات" قبل از حروف شبیه به "لیس"، به بررسی اسم "لا"ی نفی جنس و احکام پیرامون آن پرداخته اند. از "لا"ی نفی جنس، به "لا"ی تبرئه نیز تعبیر شده است.
← نکته
...

جملاتی از کاربرد کلمه لای نفی جنس

هین ز لای نفی سرها بر زنید این خیال و وهم یکسو افکنید
چو لای نفی نوک ذوالفقارش به گیتی نفی کفر و شرک کارش
دریغا از دست خود نمی‬دانم که چه گفته می‬شود! «لا اله» عالم عبودیت است و فطرت و «الا اللّه» عالم الهیت و ولایت عزت. دریغا روش سالکان در دور «لا اله» باشد «إِنَّ اللّهَ خَلَق الخلْقَ فی ظُلمة»؛ پس چون بدور «الا اللّه» رسند در دایرۀ «اللّه» آیند. «ثم رَشَّ علیهم مِنْ نوره» این نور باوی بمناجات درآید. «لا» دایرۀ نفی است؛ اول قدم، در این دایره باید نهاد: لیکن متوقف و ساکن نباید شد که اگر در این مقام سالک را سکون و توقف افتد، زنار و شرک روی نماید. از «لا اله» چه خبر دارد! هر صد هزار سالک طالب «الا اللّه» یابی در دایرۀ لای نفی قدم نهادند بطمع گوهر «الا اللّه» چون بادیۀ مادون اللّه بپایان بردند، پاسبان حضرت «الا اللّه» ایشان را بداشت سرگردان و حیران.