قطبش مغناطیسی

معنی کلمه قطبش مغناطیسی در فرهنگستان زبان و ادب

{magnetic polarization} [ژئوفیزیک، شیمی] قطب دار شدن برخی مولکول ها یا ساختارهای بلوری در میدان مغناطیسی به سبب ماهیت نامتقارن آنها

معنی کلمه قطبش مغناطیسی در ویکی واژه

قطب‏دار شدن برخی مولکول‌ها یا ساختارهای بلوری در میدان مغناطیسی به سبب ماهیت نامتقارن آنها.

جملاتی از کاربرد کلمه قطبش مغناطیسی

مواد فروالکتریک علاوه بر غیرخطی بودن، قطبش خود به خودی غیر صفر را حتی در صورت صفر بودن میدان الکتریکی اعمال شده نشان میدهند. ویژگی متمایز مواد فروالکتریک این است که قطبش خود به خودی این مواد را می توان با یک میدان الکتریکی قوی اعمال شده در جهت مخالف معکوس کرد.؛ بنابراین قطبی شدن هم به میدان الکتریکی فعلی و هم به تاریخچه آن نیز بستگی دارد و یک حلقه پسماند ایجاد می کند. آنها را در قیاس با مواد فرو مغناطیسی، فروالکتریک می نامند ، که دارای مغناطش خود به خودی هستند و حلقه های پسماند مشابهی را نشان می دهند.
امواج زمینی در قطبش عمودی منتشر می‌شوند که میدان مغناطیسی آنها افقی و میدان الکتریکی (نزدیک به) عمودی است.
مکانیسم‌های انتقال انرژی که گرما را تعریف می‌کنند شامل هدایت، از طریق تماس مستقیم اجسام بی حرکت یا از طریق دیواره یا سدی است که در برابر ماده نفوذ ناپذیر است. یا تابش بین اجسام جدا شده یا اصطکاک ناشی از کار مکانیکی یا الکتریکی یا مغناطیسی یا گرانشی ایزوکورید که توسط سامانه مورد نظر توسط محیط اطراف انجام می‌شود، مانند گرم شدن ژول در اثر جریان الکتریکی که از طریق سامانه مورد نظر توسط سامانه خارجی انجام می‌شود یا از طریق همزن مغناطیسی. وقتی مسیر مناسبی بین دو سامانه با درجه حرارت متفاوت وجود داشته باشد ، انتقال حرارت لزوماً، بلافاصله و خود به خود از سامانه گرمتر به سامانه سردتر صورت می‌گیرد. هدایت حرارتی با حرکت تصادفی (تصادفی) ذرات میکروسکوپی (مانند اتم‌ها یا مولکول‌ها) رخ می‌دهد. در مقابل، کار ترمودینامیکی توسط مکانیزمی تعریف می‌شود که ماکروسکوپی و مستقیماً بر متغیرهای حالت کل بدنه سامانه عمل می‌کنند. به عنوان مثال، تغییر حجم سامانه از طریق حرکت پیستون با نیروی قابل اندازه‌گیری خارجی. یا تغییر قطبش الکتریکی داخلی سامانه از طریق تغییر قابل اندازه‌گیری خارجی در میدان الکتریکی. تعریف انتقال حرارت نیازی به نرم و صاف بودن فرایند ندارد. به عنوان مثال، ممکن است یک صاعقه گرما را به بدنه منتقل کند.
در اپتیک، باریکه گاوسی (به انگلیسی: Gaussian beam) باریکه‌ای از تابش الکترومغناطیسی با تک‌فامی بالا است که پوش دامنه آن در صفحه عرضی با تابع گاوسی به دست می‌آید. این همچنین دلالت بر نمایه شدت (چگالی تابش) گاوسی دارد. این مُد گاوسی عرضی اصلی (یا TEM00) خروجی مورد نظر اکثر لیزرها (و نه همه) را توصیف می‌کند، زیرا چنین باریکه‌ای می‌تواند به متمرکزترین نقطه متمرکز شود. هنگامی که چنین باریکه‌ای توسط یک عدسی مجدداً فوکوس می‌شود، وابستگی فاز عرضی تغییر می‌کند. این منجر به یک باریکه گاوسی متفاوت می‌شود. نیم‌نمای دامنه میدان الکتریکی و مغناطیسی در امتداد هر باریکه دایره‌ای گاوسی (برای طول‌موج و قطبش معین) توسط یک تک پارامتر مشخص می‌شود: به اصطلاح کمر w0. در هر موقعیت z نسبت به کمر (تمرکز) در امتداد باریکه با w0 مشخص‌شده، دامنه و فازهای میدان بدینوسیله به شرح زیر تعیین می‌شوند.
این تابش به طور طبیعی ممکن است از حرکت الکترون‌ها در یک میدان مغناطیسی بسیار قوی نیز رخ دهد و این تابش در تمام طول موج‌ها از پرتو گاما گرفته تا امواج رادیویی دیده شده‌است. خصیصه ویژه این نوع تابش قطبش و طیف آنهاست.
میراگرهای مغناطیسی از نظر ساختاری مانند میراگرهای چسبناک سیال هستند و از مایعات مغناطیسی به جای روغن هیدرولیک استفاده می‌کنند. مایعات مغناطیسی معمولاً از ذرات قطبش مغناطیسی به اندازه میکرون و در یک محیط حامل مانند روغن معدنی یا سیلیکون پراکنده می‌شوند. شکل ذرات سیال را می‌توان با استفاده از میدان مغناطیسی اعمال شده تغییر داد، و به دلیل تراز شدن ذرات آهن با میدان مغناطیسی، در چند میلی ثانیه رفتار سیال را به حالت پلاستیکی یا نیمه جامد تبدیل می‌کند.
مهم‌ترین مشخصهٔ لکهٔ خورشیدی میدان مغناطیسی آن می‌باشد؛ که از حدود ۰٫۱ T تا میدان‌های قویتر ۰٫۴ T اندازه‌گیری شده‌اند و باعث می‌شوند از انتقال انرژی به شیدسپهر از طریق جابجایی، جلوگیری شود. از این روست که لکهٔ خورشیدی سردتر از محیط اطرافش می‌باشد. یک لک خورشیدی دارای قطبش مغناطیسی می‌باشد که لکه‌ها را در دو سوی قطب مغناطیسی جمع می‌کند اما ممکن است استثنائاتی وجود داشته باشد که ناحیهٔ مغناطیس دوم پراکنده باشد و فقط یک لک خورشیدی دیده شود.