قطار نجات

معنی کلمه قطار نجات در فرهنگستان زبان و ادب

{rescue train} [حمل ونقل ریلی] قطاری که برای بازیابی قطار یا خط نورد سانحه دیده و نجات سرنشینان آن به کار می رود

معنی کلمه قطار نجات در ویکی واژه

قطاری که برای بازیابی قطار یا خط‌نورد سانحه‌دیده و نجات سرنشینان آن به کار می‌رود.

جملاتی از کاربرد کلمه قطار نجات

او در آبان ۱۳۴۰، در سن ۳۲ سالگی شب‌هنگام در حالی که خسته و کوفته از کار بر روی زمین در کنار ریل قطار به خانه بازمی‌گشت، متوجّه مسدود شدن مسیر قطار به علت ریزش کوه شد. در آن هنگام برای نجات قطار و مسافران آن، لباس خود را آتش زد و بر روی چوبی قرار داد و به سمت قطار دوید؛ او همچنین برای جلب توجه مسئولان قطار که در فاصله دوری با سرعت نزدیک می‌شد با شلیک چند گلوله از تفنگ شکاری خود، توانست باعث توقف کامل قطار شود، و مسافران قطار همگی از او قدردانی کردند و همچنین از سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ این عمل شایستهٔ او در کتابهای درسی فارسی سال تحصیلی سوم دبستان منتشر شد.
دلورس به دنبال راه اندازی قطاری است که با آن افرادش را به ساختمان اصلی ببرد و پیتر را نجات دهد. در همین حال تدی از او می‌خواهد که از تمام تصمیماتش منصرف شود و با هم زندگی تازه ای را شروع کنند ولی دلورس در عوض ذهن تدی را دستکاری می‌کند و از او شخصیتی شیطانی می‌سازد.
راجو(سلمان خان) جوانی است که دوست دارد خواننده موفقی شود اما با مشکل مال و آشنا برای موفقیت مواجه است. روزی به‌طور تصادفی در مسیر راه‌آهن دختری ماشینش منحرف می‌شود و بر روی ریل راه‌آهن چپ می‌کند اما راج پیش از اینکه قطار ماشین را از بین ببرد جان آن دختر که پوجا(رانی موکرجی) نام دارد را نجات می‌دهد.
دومین سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا در آخرین روز ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری (فروردین ۱۲۵۷ خورشیدی/۱۸۷۸ میلادی) آغاز شد، وی ضمن عبور از کرج، قزوین، ابهر، زنجان، تبریز، مرند و عبور از ارس به منطقه قفقاز رفته و پس از عبور از شهرهای نخجوان، ایروان و تفلیس و در ادامه با قطار به شهر مسکو و سن پترزبورگ سفر کرده و با اقامتی چند روزه در روسیه با الکساندر دوم تزار روسیه دیدن کرده، سپس با قطار به سمت شهر ورشو رفته و از آنجا به کشور آلمان و شهر برلین وارد شد و با ویلهلم یکم، امپراتور آلمان در مه ۱۸۷۸ ملاقات کرد، در این روز امپراتور آلمان مورد سوءقصد برای ترور قرار گرفت اما نجات یافت، شاه پس از توقفی یک هفته‌ای در آلمان و بازدید از چند شهر این کشور به طرف شهر پاریس حرکت کرد، در فرانسه با پاتریس دو مک ماهون رئیس‌جمهور این کشور دیدن کرد.
همچنین در اتاق اول خانواده آلیسون قرار دارند، خانواده‌ای که با تایتانیک سفر می‌کنند و به همراه دو فرزند کوچک خود و پرستار جدیدشان به نام آلیس کلیوور به خانه‌شان در مونترال بازمی‌گردند. آن‌ها به تدریج از رفتار هیستریک و عصبی آلیس مشکوک می‌شوند. بعداً، یک خدمتکار از او سؤال می‌کند که آیا او را در ماه قبل در قاهره دیده بود، اما به زودی متوجه می‌شود که او را از دادگاه بسیار علنی که در آن آلیس متهم به پرتاب کودک خود از قطار بود، به خاطر می‌آورد. هنگامی که تایتانیک شروع به غرق شدن می‌کند، آلیس کلیور وحشت می‌کند و به سرعت سوار قایق نجات با تِرِوِر، فرزند شیرخوار آلیسون می‌شود. والدین به همراه دختر کوچک خود از اینکه کودک در امان است و از ترک کشتی بدون او خودداری می‌کنند، بی‌خبر هستند.
در محل یکی شدن خط آهن قاره‌ایی، کول نقشهٔ اصلیش را فاش می‌کند:که کنترل شرکت خط آهن را بدست بگیرد و معدن نقره برا ی کسب قدرت بیشتر تصاحب کند. جان و تونتو برای بدست آوردن نیتروگلیسیرین برا منفجر کردن پل خط آهن به بانک دستبرد می‌زنند. به کمک رد تونتو قطار و نقره‌ها را می‌دزدد، و کول، کوندیش و فولر با قطار دومی که ربکا و دانجر در آن اسیرند به تعقیب آن‌ها می‌پردازند. جان هم سواره هر دو قطار را تعقیب می‌کند. بعد از نبرد سخت و شدید در هر دو قطار کوندیش و فولر کشته می‌شوند و ربکاو داجر نجات پیدا می‌کنند. تونتو با کول مواجه می‌شود و سال‌ها پیش را که معامله کرده بود را آشکار می‌کند و کول را با نقره‌هایی که درون قطار بودند و سپس بدرون آب افتادند رها می‌کند.