قصیده برده

معنی کلمه قصیده برده در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُرده، قصیده (یا بُرأه)، قصیده ای مشهور در ستایش رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، از ابوعبدالله شرف الدین محمد بن سعید دلاصی صنهاجی معروف به بوصیری شاعر نامور مصری می باشد.
بوصیری نخست، سروده خود را «الکواکب الدُّریة فی مدح خیرالبریّة» نامید، ولی چون قصیده اش در مدح پیامبر بود و به قولی در عالم رویا بُرده ( عبای ) شریف ایشان را صله گرفته بود و نیز از باب شباهت شعرش با قصیده «بانت سعاد»، نخستین قصیده مشهور به بُرده سروده کَعْب بن زُهَیْر در حضور پیامبر، قصیده اش به بُرده شهرت یافت.
نام دیگر قصیده برده
و به قولی، به سبب بهبود یافتن شاعر از فلج اندام به «بُرأه» (بهبود) نیز معروف شد.
قصیده هایی از بوصیری شاعر قصیده برده
بوصیری قصاید مهم دیگری نیز در مدح پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم سروده است، اما هیچ کدام شهرت و اهمیت بُرده را ندارند؛ از جمله :الهُمْزیّةُ فی المدائح النبویّة (معروف به اُم القُری ')؛ القصیدة المُضَرِیّة فی الصَلاة علی خیرالبریّة؛ و ذُخْرُالمعاد.
تعداد ابیات قصیده برده
...

جملاتی از کاربرد کلمه قصیده برده

در تاریخ معاصر ایران از غلامرضا تختی به‌عنوان «جهان‌پهلوان» یاد می‌شود. به گفتهٔ صدرالدین الهی، اصطلاح «جهان‌پهلوان» در اشاره به غلامرضا تختی ابتدا توسط سیاوش کسرایی در قصیده‌ای از او به نام جهان‌پهلوان به‌کار برده شد و این لقب روی تختی ماند.
به گفته صدرالدین الهی، اصطلاح «جهان‌پهلوان» در اشاره به غلامرضا تختی ابتدا توسط سیاوش کسرائی در قصیده‌ای از او به نام جهان‌پهلوان بکار برده شد و این لقب روی تختی ماند.
محمدجعفرخان در بیشتر اشعارش از تخلص «شیدا» استفاده کرده‌است اما در مواردی از تخلص «جعفر» یا هر دو تخلص با هم نیز بهره برده‌است. مصطفی کارگر، شاعر و استاد دانشگاه، شیدای گراشی را مطرح‌ترین نام در میان شاعران گذشتهٔ گراش می‌داند. شیدا در شاعری طبعی روان داشته و در اکثر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی همچون غزل، قصیده، قطعه، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، رباعی و تک‌بیت شعر سروده‌است؛ اما به سرودن غزل بیش از دیگر قالب‌ها علاقه داشته‌است. شیدا پیرو سبک عراقی بوده‌است و شیوهٔ بیانش ساده و عاری از عبارات دشوار است. او، کاتبانی داشت که اشعارش را می‌نوشتند.
شاعر در دفتر پنجم، که حاوی واپسین سروده‌های اوست، از زبان نسبتاً ورز یافته و تثبیت شدهٔ خود در بیان عصیان‌ها و اعتراض‌های اجتماعی بهره برده‌است. این زبان اما، همچون اغلب شعرهای میانهٔ دههٔ پنجاه در مواردی، سخت وام دار احمد شاملو است. از اقسام شعر، اگر چه پزشکیان به شعر نو نیمایی گرایش بیشتری دار د، چیره‌دستی او در قالب کهن مثل غزل و رباعی، و به ندرت مثنوی و قصیده، یادکردنی است. غزل‌های اولیهٔ شاعر حاکی از علاقهٔ او به مفاهیم تغزلی با عنایت به شیوهٔ سخن سرایی سعدی است، اما به تدریج گرایش او به مفاهیم اجتماعی عمق و تازگی خاصی به غزل‌های نو کلاسیک او بخشیده‌است و از این لحاظ و با توجه به جدیت و پیگیری شاعر طی یک دهه فعالیت مستمر شاعری در قالب غزل می‌توان پزشکیان را از کسانی دانست که در دههٔ پنجاه در احیای این قالب سنتی و تلفیق آن با دستاوردهای نو گرایانه همت گمارده‌اند. گو اینکه، به لحاظ انتشار نیافتن شعرهایش در زمان سرایش نمی‌توان برای او نقشی تأثیرگذار قائل شد. البته با توجه به آشنایی شاعر همشهری اش، نصرالله مردانی، با توجه به شعرهای او به ویژه در حوزهٔ غزل نو می‌توان گفت پزشکیان به‌طور غیرمستقیم در احیای قالب غزل در دههٔ شصت نقش داشته و تجربه‌های او از طریق مردانی به نسل بعد، که نسل اول انقلاب بودند، منتقل شده‌است.
او غالباً از تخلص «شیدا» و در مواردی از تخلص «جعفر» در اشعارش بهره برده‌است و در اکثر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی، دارای اثر است. او پیرو سبک عراقی بوده‌است و بیشترین تأثیر را اشعار حافظ و سعدی بر او گذاشته‌اند. با این حال، از سبک ادبی شاعران معاصرش همچون وصال شیرازی و صحبت لاری نیز متأثر است. قصیده‌هایی که شیدا در وصف پیامبر اسلام و امامان شیعه سروده‌است، از آثار موفق آیینی در سدهٔ اخیر به‌شمار می‌رود. اشعار شیدای گراشی تا مدت‌ها پس از او مفقود بود تا این که در لار بازشناخته شد و توسط نوه‌اش، احمد اقتداری، تصحیح شد و به چاپ رسید. کتاب دیوان شیدای گراشی شامل مقدمه‌ای به قلم اقتداری و منتخبی از اشعار رستم‌خان، پدر شیدا، تحت عنوان باغستان است. نوحه‌های شیدای گراشی برای برخی از مردمان آذربایجان نیز آشناست و در عزاداری‌های محرم آن را می‌خوانند.