قصه های قران

معنی کلمه قصه های قران در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] قصه های قرآن. قصه های قرآن ترجمه اثری است از محمد احمد جاد المولی، محمد ابوالفضل ابراهیم، علی محمد بجاوی و سید شحاته، به نام «قصص القرآن» که توسط مصطفی زمانی از عربی به فارسی برگردانده شده است.
کتاب دربردارنده قصه های قرآن کریم و داستان پیامبران الهی(ع) است.
این کتاب، در سال 1346ش، به قلم مصطفی زمانی، به فارسی ترجمه و در سال 1374، توسط انتشارات فاطمه الزهراء(س)، به چاپ رسیده و بار دیگر، در سال 1380، با ویرایش کامل و توسعه و تهذیب، به انضمام ترجمه و تحقیق اطلس تاریخ انبیاء و رسل، تألیف سامی عبدالله بن احمد مغلوث، تجدید چاپ شده که در این نوشتار، به معرفی این ترجمه، پرداخته شده است.
در ابتدای این چاپ، دو مقدمه از ناشر و مترجم، به کتاب افزوده شده است. در مقدمه ناشر، به توجه قرآن پژوهان، محدثان و مورخان مسلمان به نقل حکایات و قصص قرآنی و نگارش این مهم از قرن چهارم و پنجم به بعد از سوی نویسندگان مذاهب مختلف به صورت کتاب های خاص پیامبران، اعم از عربی و فارسی، اشاره شده است
در پیشگفتار، به بیان این نکته پرداخته شده است که قرآن کریم، گنجینه ای منحصربه فرد و در میان همه کتب الهی بی رقیب بوده و قصص قرآن، یکی از علوم قرآنی و شاید دل چسب ترین آن هاست و در قرآن، قصه ها نه تنها بر واقعیت تطبیق دارند، بلکه این وقایع مهم ترین و حساس ترین وقایع تاریخی انسان هستند.
در این ترجمه، مترجم سعی کرده است اصول فنی نویسندگان را درباره کتاب و چاپ آن رعایت کند تا از هر نظر، زحمات نویسندگان محفوظ بماند، ولی برای رفع خستگی خوانندگان و مشخص شدن موضوعات کتاب، در میان مطالب، عناوینی ذکر شده که بیشتر آن عناوین، در عربی کتاب وجود ندارد.

جملاتی از کاربرد کلمه قصه های قران

بر قصه های کهنه و نو قرن ها گذشت هر روز تازه تر بود این ماجرا هنوز
سکوت شب به صد آهنگ خواند به گوشت قصه های آسمان را
معلم به این هم اکتفا نمی کند. می داند که بچه ها از شعر لذت می برند. بنابراین جلسات شعرخوانی می گذارد و برای بچه ها قصه های منظوم و اشعار قشنگ شعرایی مثل پروین دولت آبادی، محمود کیانوش و بعضی شعرایی دیگر را که اشعارشان برای بچه ها قابل درک است، می خواند.
این کتاب توسط انتشارات پرتقال با نام مجموعه‌ی قصه های همیشگی ترجمه و منتشر شده است.
به سمع عالی اگر بگذرد عجب مانی ز قصه های عجیب و فسانه های عجاب
ز گرد راه فرو ریخت قصه های دراز چو زلف خویش پریشان چو کار من مشکل
شب قصه های خسرو پیش که گویم، ای جان؟ با تو نگویم، ای دل، زیرا که زان اویی