معنی کلمه قصص دوران پیامبر اکرم در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] قصص دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم، حوادث صدر اسلام ، مذکور در قرآن را می گویند. قصه های دوران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم بیانگر حوادث زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم است. مثال مانند: جنگ بدر و احد در سوره آل عمران ، جنگ حنین و تبوک در سوره توبه ، جنگ احزاب در سوره احزاب ، قصه هجرت پیامبر در سوره انفال و توبه ، داستان معراج در سوره اسراء و….
جملاتی از کاربرد کلمه قصص دوران پیامبر اکرم
با افزایش قدرت طالبان، تصمیمات ملاعمر بدون مشورت با جرگه و بدون مشورت با دیگر نقاط کشور اتخاذ میشد. یکی از این موارد رد تصمیم لویه جرگه در مورد اخراج اسامه بن لادن است. ملاعمر تنها دو بار در زمان قدرت، از پایتخت کابل دیدن کرد. به جای انتخابات، مشروعیت رهبر آنها با بیعت گرفتن، با الهام از دوران پیامبر و چهار خلیفه اول، ناشی میشد. در ۴ آوریل ۱۹۹۶، ملا عمر، برای اولین بار در ۶۰ سال گذشته، عبایی منسوب به محمد به نام «خرقهٔ مبارک» را از حرم خرقه شریف برداشت و در حالی که آن را پوشیده بود بر پشت بام ساختمانی در مرکز قندهار ظاهر شد.همزمان صدها آخوند پشتون در پایین، به عنوان بیعت و به رسمیت شناختن رهبری او، فریاد میزدند "امیر المومنین!".
رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. مباهله یعنی لعنت فرستادن و نفرینکردن دروغگو. سنت مباهله از دیرباز در میان برخی جوامع بشری و به ویژه اقوام سامی متداول بودهاست.این واقعه در دوران پیامبر اسلام هنگامی رخ داد که پیامبر اسلام و اهل بیت او در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آمادهٔ مباهله یا نفرین طرف دیگر شدند. این واقعه پس از آن روی داد که محمد در نامهای مسیحیان نجران را به اسلام دعوت کرده بود. به دنبال آن جمعی از مسیحیان نجران به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر تحقیق کنند و با او دربارهٔ خدا بودن عیسی به محاجه (دلیل آوردن) پرداخته و دلایل محمد برای بشر بودن عیسی برای آنها قانع کننده و دلیل مسیحیان برای وجود نداشتن الله برای مسلمانان قانع کننده نبود سرانجام بحثشان به جایی کشید که محمد خواست با مسیحیان به مباهله بپردازند.
جز دوم کلمة اورکَنز «کنز»، به معنای گنجینه است. برخی از نویسندگان اولیه این واژه را عربی دانستهاند اما غیر عربی بودن این واژه توسط زبان شناسان اولیه کاملاً شناخته شده بود. از واژه فارسی کنج به معنای گنج وام گرفته شدهاست. این واژه بهطور مشخص فارسی است و در پازند به صورت ganz و در پهلوی به صورت ganj به معنای گنج وجود دارد. سانکسریت، ارمنی، بلوچی، یونانی، سُغدی و خانواده زبانهای سامی این واژه را از فارسی وام گرفتهاند. از آن جا که واژه ganjāβar به معنای خزانهدار و گنجدار نیز در همه این زبانها دیده میشود، روشن میگردد که تمامی این زبانها این واژه را از فارسی وام گرفتهاند. این احتمال بسیار قوی است که این واژه از فارسی میانه بهطور مستقیم وارد عربی شدهاست؛ اگر چه واج ز در این واژه میتواند نشانگر تأثیر زبان آرامی در آن باشد. این واژه باید بسیار پیش از دوران پیامبر وام گرفته شده باشد؛ اگر چه در اشعار قدیم بسیار کم استفاده شدهاست.« او یلقی الیه کنز او تکون له جنه یاکل منها وقال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا» (سوره فرقان آیه ۲۵) هم چنین درسورههای کهف/۸۲، توبه/۳۴-۳۵، هود/۱۲( جفری، آرتور The Foreign Vocabulary of the Qur'an)