قصص اقوام گذشته

معنی کلمه قصص اقوام گذشته در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قصص اقوام گذشته، سرگذشت اقوام پیامبران گذشته را می گویند.
در قرآن کریم سرگذشت عبرت آموز بسیاری از اقوام گذشته همچون قوم بنی اسرائیل ، اصحاب اخدود ، اصحاب رس ، اصحاب فیل ، اصحاب کهف ، قوم الیاس نبی ، قوم تبع ، قوم سبا ، قوم شعیب ، قوم صالح ، قوم لوط ، قوم نوح ، قوم هود و قوم یونس و نحوه رفتار آنان با دعوت انبیا بیان شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه قصص اقوام گذشته

خطاب به مشركين كه از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگيرند
انسانى كه سرگذشت اقوام گذشته و حال را مورد مطالعه قرار مى دهد، خوب و بد آنهارا تشخيص مى دهد و از رفتار آنها در زندگى عبرت مى گيرد و تجربه تازه كسب مىكند... و همه اينها را به صورت تجربياتى منظم در خزانه فكر و حافظه خويشجايگزين مى كند تا از آنها به عنوان برنامه هاى زنده زندگى استفاده نمايد وبدينوسيله از اشتباه خود بكاهد، چون او در مدرسه زندگى نيك و بد را آموخت ، و گذشتهرا مورد نظر قرار داده ، شكست خوردگان و عامل شكستشان ، و پيروز مندان وعامل پيروزيشان را مورد مطالعه قرار داده ، و لذا در زندگى اش از راهى مى رود كهموفقيت در آن است ، او ديگر خود را به فساد و تباهى نمى كشاند، چون ديد كه فساد،اهلش را چه كرد. و به كجا برده است . او به وسيله عبرت آموزى ، فكر خود را به راهراست هدايت مى كند و از انحراف باز مى دارد.
روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله درباره لزوم و اهمّيت حج ، خطبه اى ايراد مى فرمودند. در بين خطبه ، شخصى سؤ ال كرد: آيا حج ، هر سال واجب است ؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سؤ ال خود را تكرار نمود. حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار مى كنى ؟ اگر بگويم بله ، كار شما مشكل مى شود، همين كه ديديد من ساكت شدم ، اصرار نكنيد. سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يكى از عوامل هلاكت اقوام گذشته ، سؤ الات نابجاى آنها بود.(364)

يـكـى از شـيوه هاى جالب نيز نقل داستان هاى گذشتگان و ملت ها و اقوام گذشته است كه مـوجب اندرز و پند و عبرت ديگران است و به خصوص داستان زندگى و تاريخ پيامبران الهى كه الگوى انسان هاى ديگر بوده و همان گونه كه پيروى گفتارشان براى ما لازم اسـت رفـتار و عملشان نيز براى ما حجت و برهانى آشكار است كه بايد نمونه و الگوى زندگى ما باشد.

1- مجازات سرقت در ميان بعضى اقوام گذشته ، بردگى سارق بوده است .(102)( فهو جزاؤ ه )
سپس اضافه مى كند براى اينكه اينها بدانند سرانجام مخالفتهايشان با دعوت تو كهدعوت به سوى توحيد است چه خواهد بود، خوبست بروند و آثار پيشينيان را بنگرند،آيا آنها سير در زمين نكردند تا ببينند عاقبت اقوام گذشته چگونه بود؟ (افلم يسيروافى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم ).
و از آنـجا كه قرآن مجيد در بسيارى از موارد نمونه هاى حسى را به ظالمان سركش ارائهمى دهد در اينجا نيز آنها را به مطالعه احوال اقوام گذشته دعوت كرده مى فرمايد: (آياآنـهـا سـيـر در زمـيـن نـكـردنـد تـا بـبـيـنـنـد عـاقـبـت كـسـانـى كـهقـبل از آنها بودند چگونه بود؟ همانها كه راه كفر و طغيان را پيش گرفتند و خداوند آنهارا درهـم كـوبـيـد و هلاك كرد) (ا فلم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين منقبلهم دمر الله عليهم ).
اگر سرنوشت اقوام گذشته چه ماقبل تاريخ و چه بعد از آن بنگريم يكى ازعلل اصلى انقراض آنان همين نكته يعنى ((منع از حق و گرايش بهباطل )) است : ((ان الذين يحادون الله و رسوله كبتوا كبت الذين من قبلهم ))(479)