معنی کلمه قسم به اسبان پیکارگران در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] قسم به اسبان پیکارگران به یکی از موارد قسم در قرآن اطلاق می شود. در آیات آغازین سوره عادیات به اسبان پیکارگران در راه خدا سوگند یاد شده است: (والعادیات ضبحا فالموریات قدحا فالمغیرات صبحا فاثرن به نقعا فوسطن به جمعا)؛ «سوگند به اسبان تیزتک (جهادگر) که نفس نفس می زنند و سوگند به اخگرانگیزان (از برخورد سم ها) و سوگند به تکاوران بامدادی که در آن جا گرد برانگیزند و با هم به میانه آن (معرکه) درآیند! ». معانی برخی لغات آیه «عادیات» جمع «عادیه» به معنای چهارنعل دویدن اسب است و در این آیه به معنای اسبان دونده جهادگران است.«ضبح» صوت سینه اسب هنگام تاختن و نفس نفس زدن است.«موریات» به معنای اسبانی است که از برخورد نعلشان با سنگ ها و سنگ ریزه ها جرقه برمی خیزد.«مغیرات» جمع «مغیره» به معنای شتاب کنندگان پیکارگر و تاخت و تازکنندگان است. تفاسیر وارد شده درباره آیات مذکور دو نظر در تفسیر این پنج آیه هست:۱. منظور، شتران حجاج است که از عرفات به مشعر و منی می شتابند.۲. منظور، مرکب های مردانی است که آن ها را به تاخت و شتاب درآورده اند و ارزش و عظمت این مردان بر اثر ایمان به خدا و جهاد در راه او است.بیشتر مفسران، نظر دوم را برگزیده اند. زمان نزول سوره عادیات ...
جملاتی از کاربرد کلمه قسم به اسبان پیکارگران
قسم به نرگس مردمفریبِ عشوهفروشت که آن چه از تو خریدم به عالمی نفروشم
آزادگان کجا غم دستار می خورند این پر دلان قسم به سر دارمی خورند
به تو و آه فلک آهنگ قسم به من و دیده گلرنگ قسم
قسم به صفوت جام و صفای جوهر می که نیست در سر ما جز هوای ساغر می
5. روز در صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام عبور مى كردم ، ديدم عدهاى از اعراب ، شخصى را كه متهم به سرقت يك گاو است ، به ايوان صحن مطهر حضرتعليه السلام آورده اند تا به اصطلاح قسم بدهند. يكى از خادمين حرم مطهر به فرد متهمگفت : اگر گاو را سرقت كرده اى پس بده و قسم به حضرت نخور، كه برايت خطردارد!
قسم به آن كه جدّم ، محمّد صلى الله عليه و آله را به نبوّت برگزيد و بر تمامىمخلوقش برترى و فضيلت داد، هركسى نزد قبرم نماز بخواند مورد مغفرت و رحمت الهىقرار خواهد گرفت .
قسم به طاق بلند کمان بیدادت که چون نفس به دلم ناوک ترا راه است
قسم به آن كسى كه جانم در قدرت اوست يك شب و روز مونس و همدم والدين بودن براىتو، از پاداش يك سال جهاد افضل است .
فرمود: ساكت باش ، آن ها دروغ مى گويند، به خدا قسم اگر قبر آنها رابشكافى ، مىبينى كه داخل آن ها سلمان و باذراند. قسم به خدا كه سلمان و اباذر از آن دو،سزاوارتراند كه در اين مكان و بقعه باشند
ز هر زمین که فتد عکس عارض تو برو قسم به جان تو یک عمر یاسمین خیزد
قسم به خدا كه اگر تو مرا در پناه نگرفته و امان نداده بودى ، هرگز تسليم نمى شدم . حالا هم كه امكان تو را به چيزى نگرفته اند، برخيز و با شمشيرت از من حمايت كن !
به طرب ساز و ثاق تو قسم به جگر سوز فراق تو قسم
حضرت به سوى منزل او رفت و بيرون در ايستاد و گفت : السلام عليكم . جوانى بيرونآمد، حضرت فرمود: بنده خدا تقوا پيشه كن . تو اين زن را ترسانده و بيرون كرده اى .جوان گفت : اين موضوع چه ارتباطى به شما دارد؟ به خدا قسم به خاطر حرف تو او راآتش مى زنم . امام فرمود: من تو را به معروف امر مى كنم و از منكر باز مى دارم و تو بامنكر با من رو به رو مى شوى و معروف را انكار مى كنى ؟
قسم به روی تو گویم، از آن زمان که برفتی که هیچ روی ندیدم که روی درنکشیدم
قسم به احمد مختار و حیدر کرار بلال قنبر تو قنبر بلال توام
و بعضى از ايشان روايت كرده اند كه در بدايت مسافرت خود، قصد عبادان كردم و مردىنابينا ديدم كه جذام و جنون داشت و بر زمين افتاده مورچگان گوشت بدنش را مى خوردندسر او را از زمين برگرفتم و در كنار خود گذاشتم و با او تكلم نمودم افاقه در ضعفحالش به هم رسيد و گفت : كيست اين بوالفضول كه ميانه من و پروردگارمداخل شده است ؟ قسم به حق خداى كه اگر مرا وجب پاره پاره كند، او را زمن ، جز دوستى نيفرايد.
نقل است از ابن عباس كه خوش خلقى حضرترسول صلى الله عليه و آله به مرتبه اى بود كه روزى در مسجد تشريف داشتن اصحابدر دور دائره آن حضرت به خدمت كارى كمر خدمت ، بسته اعرابى در مسجد در آمد شمشيرىحمايل نموده ، سوسمارى در دامى گرفته : گفت يا محمد انك كاذب ساحر اصحاب درصدد قتلش خواستند كه در آيند آن حضرت منع فرمود. به اعرابى فرمود كه اى برادرگرامى خواهم گفت محمد ساحر و كذاب را فرمود محمد منم و ليكن ساحر و كذاب نيستمرسول خدايم اعرابى گفت سوگند به لات و عزى كه اگر نه به جهت وجاهت وجمال و حسنت بود من اين شمشير را از خونت سيراب مى كردم و قسم به لات كه ايمان بهتو نياورم مادامى كه اين سوسمار به تو ايمان نياورد. سوسمار آنجا افكند.رسول صلى الله عليه و آله گفت اى سوسمار سوسمار گفت لبيك يارسول الله اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدارسول الله اعرابى گفت يا رسول الله از در مسجد در آمدم در همه عالم هيچ كس از من دشمنبدتر به شما نبود اكنون بيرون روم هيچ كس را نسبت به شما از خود دوسترى نمى دانم.(134)
چو ماه روی تو از ابر زلف بیرون شد قسم به موی تو بیزار ز آفتاب شدم
طبيب گفت : قسم به خدا كه بعد از اين ترا معالجه نخواهم كرد، مگر به چيزى كهمرضهاى تو را افزون كند.