قساوت قلب بنی اسرائیل

معنی کلمه قساوت قلب بنی اسرائیل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قساوت قلب بنی اسرائیل (قرآن). یکی از رذایل اخلاقی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است، «قساوت قلب بنی اسرائیل» است.
بنی اسرائیل ، دارای قلبهای سخت و نفوذناپذیر است.«ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجارة او اشد قسوة...»؛ سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ ، یا سخت تر! چرا که پاره ای از سنگها می شکافد، و از آن نهرها جاری می شود؛ و پاره ای از آنها شکاف برمی دارد، و آب از آن تراوش می کند؛ و پاره ای از خوف خدا (از فراز کوه ) به زیر می افتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا می تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست. «فبما نقضهم میثـقهم لعنهم وجعلنا قلوبهم قـسیة...»؛ ولی بخاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف می کنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان ، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می شوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد!
پیمان شکنی
پیمان شکنی بنی اسرائیل، موجب گرفتاری آنان به قساوت قلب است.فبما نقضهم میثـقهم لعنهم وجعلنا قلوبهم قـسیة...
آثار قساوت قلب
...

جملاتی از کاربرد کلمه قساوت قلب بنی اسرائیل

برعكس انسانى كه نطفه اش آلوده و يا مريض باشد و يا در رحم ناپاك و ناسالم پرورش يابد و يا غذاى سالم به آن نرسد، يا پس از ولادت محيط زندگيش سالم نباشدو يا در مناطق استوايى و قطبى به وجود آمده باشد آن استعداد و آن فهم و ادراك را ندارد،و بخشونت و قساوت قلب و كم فهمى نزديك تر است . علاوه بر اين ، مزاج هاى سالمى كه از عوامل مذكور و ساير موانع و مزاحمات دورترند داراى روحى لطيف تر و عقلى كاملتر و عواطفى رقيق ترند، و اين روح و عقل و اين عواطف ، انسان را به عقايد وتصميمات و كارهايى واميدارد كه صلاح انسانيتش در آن است و او را نخست به تحصيل مواد غذايى صالح و استفاده صالح و شايسته از آن واداشته سپس از همين راه روحاو را تكميل نموده در انجام اعمال صالح و تصميمات شايسته تاءييد مى كند و اينتاءثير طرفينى يعنى تاءثير مواد غذايى صالح در روح و تاءثيرعمل روح در استفاده صحيح از مواد غذايى همچنان ادامه دارد تا آنكه او را به سعادت واقعيش برساند.

در ايـن كـه دنـبـال آن عـتـاب كـه بـه مـؤ مـنـيـن كـرد، و بـر قساوت قلب ملامتشان نمود اينتـمـثـيل را آورده كه خدا زمين مرده را زنده مى كند، تقويتى است از حس اميد مؤ منين و ترغيبىاست به خشوع .
قبح خيانت  <>اگر جوان زيبا و خوشى لباسى مرتكب عمل جنايتى غيرانسانى شود و كودك بى گناهىرا در كمال قساوت قلب و بى رحمى به قتل برساند،سيل خشم و تنفر جامعه به وى متوجه مى شود. مردم وقتى او را مى بينند يا عكسش را درروزنامه ها مشاهده مى كنند، نه تنها از ديدن روى زيبا و اندام موزون و لباس زيباى وىمسرور نمى شوند، بلكه برعكس به شدت ابراز انزجار مى كنند، و اگر دستشانبرسد، آزارش مى نمايند. زيرا قبح جنايتكارى و فساد اخلاق به قدرى شديد است كه باوجود آن ، زيبايى طبيعى و حسن ظاهرى قدر و قيمتى نخواهد داشت .
بـر عـكـس جـهـل و گـنـاه و لجـاجـت و جـدال و مراء و همنشينى با بدان و فاجران و مجرمان ودنياپرستى و هواپرستى باعث تنگى روح و قساوت قلب مى شود.
سومين عاملاختلاف ، پيروى از اهوا و گرايش به منافع مادى و لجاجت مى باشد. قرآن كريم در آياتمتعدد علت راه نيافتن انسانها به حقيقت را رزايل اخلاقى مانند هواى نفس ، قساوت قلب ،كبر و استكبار، بخل و برترى جويى و نيز ارتكاب معاصى همچون ظلم و فسق مى داند.(5) براى مثال ، هنگامى كه امام على عليه السلام به تمام شبهات خوارج پاسخ گفت وحجت را بر آنان تمام كرد، با وجود اينكه اكثر آنان توبه كردند و از جنگ با حضرتمنصرف شدند، اما باز برخى از آنان در نهروان با امام جنگيدند و تاريخ گواهى مى دهدكه پيروى از هواى نفسانى و روحيه لجاجت و تعصب در اين ماجرا سخت مؤ ثر بود.
حج توجه به خداوند متعال و پاك كردنِدل از آلودگى هايى نظير قساوت قلب و تنگ نظرى و غفلت و ياءس است .
نمونه پيروى از گام هاى شيطان عبارت است از: دوستى با افراد فاسد، بعد شركت در مجالس آنان ، سپس فكر گناه ، بعد ارتكاب گناهان كوچك ، پس از آن گناهان بزرگ و در پايان قساوت قلب و بدعاقبتى و پايانى شوم .
اما عقوبت در بدن تنگى در معيشت و سستى در عبادت است . و اما عقوبت دردل قساوت قلب است و هيچ بنده زده نشده بعقوباتيكه بزرگتر باشد از قساوت قلب .
قرآن كسانى كه داراى روح بى تفاوت و قساوت قلب هستند را مردگان دانسته است و بهپيامبرش مى فرمايد: اِنّك لاتسمع المَوتى (137) تو نمى توانى مرده دلان راشنوا كنى .
در حديثى ديگرى آن حضرت فرمودند: كفن كردن ميّت براى آن است كه انسان هنگامملاقات با خداوند، از يك نوع پاكى و نظافت ظاهرى برخوردار باشد و بدن و عورتشپيدا نشود و قيافه برگشته و وحشت آور او بر ناظران پنهان باشد، زيرا ديدن قيافهبدون كفن مرده ، سبب قساوت قلب مى شود. از همه اينها گذشته ، علاقه بينندگان به اومحفوظ مى ماند و به او و وصيّت هاى او احترام مى گذارند، ولى اگر مرده بدون كفنباشد، ناظران به صورت يك مردارى پست به او نگريسته و ديگر مقام و شخصيّت وارزش ‍ انسانى براى او و اهداف و وصاياى اوقائل نمى شوند.(281) و اين توهين به مقام مؤ من است .