معنی کلمه قزوینی مهدی در دانشنامه اسلامی
دایی او که عالم و ساکن ایران بوده است، در عالم رؤیا می بیند که بر ساحل دریا ایستاده است. کودکی با صورت به آن دریا وارد می شود و تمام آب دریا را می نوشد. بیننده از این صحنه تعجب می کند و از مردی که در آن مکان ایستاده است، می پرسد: آیا این کودک را می شناسی؟ او پاسخ می دهد: این، فرزند خواهر تو است. او عالم بزرگی است. دایی با تعجب از خواب بیدار می شود و پس از مدتی به قصد زیارت راهی نجف اشرف می گردد. در آنجا با دیدن خواهرش، از وجود فرزند وی می پرسد و از بین تعداد زیادی از خویشان و خواهرزاده ها و عموزاده ها، او را می شناسد و به نام او را صدا می زند.
سید مهدی، ده ساله بود که تعدادی از علوم را آموخته بود. در 18 سالگی به درجه اجتهاد رسیده و علوم معقول و منقول را فراگرفته بود. او سال های ابتدایی حیات خویش را در نجف اشرف به تحصیل و تدریس و تصنیف اشتغال داشت و در طول این مدت کتب و مقالات فراوانی در زمینه های فقه، اصول، ریاضی و طبیعی وغیر آن تألیف نمود.
اشتغالات علمی، او را از عبادت و شب زنده داری بازنداشت و به اوراد و خلوت توجه خاص داشت. او در قضای حوائج مؤمنین و رفع خصومات تلاش می کرد. او سپس در 1253ق، به حله هجرت کرد و بیش از 30 سال نیز در آنجا اقامت نمود. از او چنین نقل شده که: «مردم حله از تشیع جز انتقال امواتشان به حله چیز دیگری نمی دانند».
وی فراگیری معارف دینی را در بین مردم این منطقه و اطراف آن گسترش داد. همچمنین موفق شد که برخی از قبایل سنی عرب در آن منطقه، مانند قبیله زبید را شیعه نماید. سفری نیز به بیت الله الحرام داشت.
سه تن از فرزندان شیخ جعفر کاشف الغطاء با نام های شیخ موسی و حسن و علی و نیز سید باقر و علی و تقی قزوینی از اساتید او به شمار می روند.