قریه موسی

معنی کلمه قریه موسی در لغت نامه دهخدا

قریه موسی. [ ق َرْ ی ِ سا ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش شهربابک شهرستان یزد واقع در 2000 گزی باختر شهربابک و متصل به راه فرعی شهربابک. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنه آن 474 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

معنی کلمه قریه موسی در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حومه بخش شهر بابک شهرستان یزد . واقع در ۲٠٠٠ گزی باختر شهر بابک و متصل براه فرعی شهر بابک . موقع جغرافیایی آن جلگه هوای آن معتدل مالاریایی است .

جملاتی از کاربرد کلمه قریه موسی

«توس شهری است در خراسان که فاصله میان آن و نیشابور ده فرسخ می‌باشد و مشتمل است بر دو شهر (طابران و نوقان)، نوقان یکی از آن دو شهر است که دارالملک توس را تشکیل می‌داده است و برای این دو شهر بیشتر از هزار قریه هست و طوس در زمان عثمان بن عفان فتح شده و در این شهر است قبر علی بن موسی الرضا و قبر هارون الرشید»
زبان آذری کهن زبان مادری نیای بزرگ صفویان، شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده است و اشعاری بدین زبان در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سروده است. شیخ صفی‌الدین اردبیلی را همچنین به «پیر آذری» هم می‌خواندند. پدر شیخ صفی‌الدین اردبیلی، شیخ امین‌الدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه‍.ق) و اجداد وی در حدود سه سده در قریه کلخوران اردبیل به شغل زراعت مشغول بوده‌اند. نوه شیخ صفی‌الدین اردبیلی و پسر شیخ صدرالدین موسی، خواجه علی سیاهپوش در هنگام مواجهه با تیمور گورکانی در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد. همچنین چندی دیگر از پژوهش‌گران نیز بر آذربایجانی‌بودنِ صفویان اصرار دارند.