[ویکی فقه] قرائت به روایت به قرائت منسوب به راوی بی واسطه یکی از قراء اطلاق می شود. هرگاه قرائت به راوی بی واسطه یکی از قراء منسوب گردد، مانند روایت «قالون» از «نافع»، به آن روایت، «قرائت» می گوئیم و یکی از چهار روش انتساب قرائت به ائمه قرائت است. نسبت قرائت به روایت به قرائت به طریق در مقابل قرائت به روایت، « قرائت به طریق » قرار دارد. طریق عبارت است از نسبت قرائت به راوی ای غیر از راوی بی واسطه امام قرائت، مانند طریق "ابن نشیط" از "قالون" از "نافع".
جملاتی از کاربرد کلمه قرائت به روایت
و اما قرائت به فتحه وجه روشنى ندارد، بعضى ها آن را توجيه كرده اند به اينكه جمله(وانه ...) عطف است بر ضمير مجرور در جمله (امنا به ) و تقدير كلام (امنا به وبانه تعالى جد ربنا...) است ، مى خواهد از جنيان خبر دهد به اينكه نسبت به نفى صاحبو ولد براى خدا كه بت پرستان بدان معتقدند ايمان دارند.
کتابخانه شامل یک سالن قرائت به ابعاد ۷ در ۸ و یک مخزن کتاب در حدود ۶ در ۸ متر مربع میباشد ودر حدود ۴۰۰ جلد نسخه خطی (که نگارنده آقای محمد فاظل در سال ۱۳۵۲ مشغول تهیه فهرست آنها بوده) و همچنین ۵۸۰ جلد چاپی میباشد. کتابها در قفسههای فلزی با شیشه متحرک قرار گرفته بودند و بسیار خوب نگهداری می شدتد. وقفنامه ای در حاشیه یکی از کتابهای خطی کتابخانه است که در ان شیخ محمد رحیم (از متولیان مدرسه باقریه) نیمی از درآمد تیمچه مرحوم حا جی ملا محمد حسن صدر واقع در فلکه حضرت مشهد را وقف خرید کتاب و توسعه کتا بخانه مدرسه میکند.
در اختلاف کلمه حمالة الحطب، زمخشری قرائت به نصب حماله را بهتر دانسته و آن را پسندیدهاست.
مساءله 14 - احتياط آن است كه در قرائت حمد و سوره از قرائت هاى هفتگانه تخلفنكند همچنانكه احتياط آن است كه حمد و سوره را مطابق قرائت موجود در مصحف هاى شريفهموجود در دست مسلمين قرائت كند هرچند كه تخلف در بعضى از كلماتمثل (ملك يوم الدين ) و (كفوا احد) ضررى ندارد بلكه جواز قرائت به يكى از قرائت هاهرچند كه با مصحف موجود مطابق نباشد بعيد نيست .
مؤ لف : قمى نيز در تفسير خود نظير اين روايت رانقل كرده و در آن روايت بعد از جمله (تحبسونهما من بعد الصلوه ) دارد كه مراد از ايننماز، نماز عصر است و ظاهرا كلمه : (اولين ) كه در كلام امام است به صيغه تثنيه است، و مراد از اولين كه در تفسير (اوليان ) است همان دو شاهد اولند. و ظاهر معنى آيه بهاين نحوى كه امام (عليه السلام ) قرائت فرموده يعنى كلمه (استحق ) را مبنى برفاعل خوانده و همين قرائت به على (عليه السلام ) هم نسبت داده شده ، و ما نيز در بيانسابق آنرا تاييد نموديم و گفتيم اين معنى واضح ترين معانى است كه در آيهاحتمال داده شده است .
همانگونه كه اوّلين آيه اى هم كه بر پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله )نازل شد، فرمان قرائت به اسم پروردگار را مى دهد:(اِقْرَاء بِاسْمِ رَبِّكَ ... ).(24)
و در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم ، و ابوالشيخ از امام ابىجعفر محمد بن على (ع ) روايت كرده اند كه در تفسير آيه (و نادى نوح ابنه ) فرموده :اين قرائت به لغت و زبان قبيله طى ء است ، و آن پسر، پسر خود نوح نبوده ، بلكه پسرزن او بوده است .
(قال الكافرون ان هذا لساحر مبين ) بعضى ازاهل قرائت جمله مورد بحث را ان هذا لسحر مبين ) قرائت كرده اند، كه در اين صورت معنايشچنين مى شود: (اين قرآن سحرى است آشكار)، ليكن برگشت هر دو قرائت به يك معنااست ،
اسلام را به اين زودى نمى شود شناخت ، اسلام را با دو تا جنگ نمى شود (شناخت )، اسلامجنگ نيست ، جنگ به اسلام مربوط نيست . مكتب اسلام ، اين كه حالا به آن گفته مى شود مكتب، اين يك چيزى است كه مقدمه اى براى آن مكتبى است كه اسلام دارد، آن مكتب را من و تو نمىسناسيم ، چنانچه انسان را مى شناسيم ، اين كه مى شناسيم همين موجود طبيعى است ، اينانسانيت نيست ، از علق مى آيد يك قدرى بالاتر، يك قدرى بالاتر، تا مى شود حيوان . اينحيوانيتش خيلى طولانى است ، اين مقام حيوانيت خيلى طولانى است و انسان ممكن است تا آخرعمرش در همين حيوانيت متوقف شده باشد. تا قرائت به اسم رب نباشد فايده ندارد، همهچيز بايد به اسم رب باشد.
البته آيه شريفه - به طورى كه گفته شده - طورى ديگر نيز قرائت شده و آنقراءتى است منسوب به اهل بيت (عليهم السلام ) و بعضى ديگر غير ازاهل بيت و در اين قرائت به جاى لام در (لمستقر) لاى نافيه آمده و خوانده اند: (الشمستجرى لا مستقر لها خورشيد حركت مى كند، و هيچگاه ساكن نمى شود)، ولى معناى اولىهم سرانجام به اين معنا برگشت مى كند