[ویکی فقه] قرائت با صوت زیبا به خواندن قرآن با صوت نیکو اطلاق می شود و یکی از مستحبات تلاوت می باشد. از آداب و مستحبات تلاوت، قرائت قرآن با صوت زیبا است. چند روایت درباره تلاوت با صوت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم فرمودند: «لکل شیء حلیة و حلیة القرآن الصوت الحسن؛ برای هر چیزی زیوری است، و زیور قرآن صوت زیبا است».و نیز فرموده است: «زینوا القرآن باصواتکم؛ قرآن را با صدای خوش بخوانید و آن را زینت ببخشید».امام صادق علیه السّلام در معنای ترتیل فرموده است: «ترتیل، آن است که آیات را شمرده و با درنگ و با صدای دلپذیر و خوش تلاوت کنی». یکی از عوامل تاثیر قرآن بر جان و دل صوت زیبا یکی از عوامل تاثیر قرآن بر جان و دل شنوندگان است؛ به شرطی که خود قاری نیز اثر بپذیرد. از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم سؤال شد: «چه کسی قرآن را با صوت زیباتری می خواند؟ » حضرت فرمودند: «آن کس که هر گاه قرائتش را بشنوی، ببینی او از عظمت مقام الهی در خوف و هراس به سر می برد».
جملاتی از کاربرد کلمه قرائت با صوت زیبا
و بالجمله در مراقبت و مواظبت اوقات و تمام نوافل و سنن و قرائت با آنكه در سن به غايتپيرى رسيده بود، آيت و حجّتى بود در عصر خود و در سفر حجّ ذهابا و ايابا با آنمرحوم بودم و در مسجد غدير و جحفه با ايشان نماز خوانديم و در مراجعت دوازدهم ربيعالاول سنه 1300، پنج فرسخ مانده به سماوه ، تقريبا، داعى حق را لبيك گفت . (و درنجف اشرف در جنب مرقد عمّ اكرم خود مدفون شد و بر قبرش قبّه عاليه بنا كردند. منهرحمه الله )
و بـالجـلمـه : در مـراقـبـت و مـواظـبـت اوقـات و تـمـامنوافل و سنن و قرائت با آنكه در سن به غايت پيرى رسيده بود آيت و حجتى بود در عصرخـود. و در سـفـر حـج ذهـابـا و ايـابا با آن مرحوم بودم و در مسجد غدير و جحفه با ايشاننـمـاز كـرديـم و در مـراجعت دوازدهم ربيع الاول سنه هزار و سيصد، پنج فرسخ مانده بهسماوه تقريبا داعى حق را لبيك گفت و در نجف اشرف در جنب مرقد عم اكرم خود مدفون شدو بـر قـبـرش قبه عاليه بنا كردند و در حين وفاتش در حضور جمع كثيرى از مؤ الف ومـخـالف ظـاهـر شـد از قـوت ايمان و طماءنينه و اقبال و صدق يقين آن مرحوم مقامى كه همهمتعجب شدند و كرامت باهره كه بر همه معلوم شد.
و مـراد از جـمـله (اذا قـومـك مـنه يصدون مذمت ) قريش است ، چون كلمه (يصدون ) بهكـسـره صـاد - به معناى (يضجون ضجه و خنده مى كنند) مى باشد، و معلوم مى شودقـريـش وقـتـى شـنـيـدنـد كـه قـرآن بـه داسـتـان عـيـسـى (عـليـه السـلام )مـثـل مى زند، آن را مسخره كردند. البته كلمه (يصدون ) به ضمه صاد هم قرائت شدهكـه بـه مـعـنـاى (يـعـرضـون اعـراض مـى كـنند) مى باشد، و اين قرائت با جمله بعدىسازگارتر است .
ولى در قرائت يعقوب و غير او دو فعل يضيق و ينطلق به نصب قرائت شده ، تا عطف بر(يكذبون ) باشد و اين قرائت با طبع معنا سازگارتر است بنابراين ، عذر موسى(عليه السلام ) تنها همان عذر اولى است ، يعنى ترس از تكذيب ، و دو تاى ديگر نتيجهعذر اولى است .به عبارت روشن تر، عذر تنها تكذيب مردم است ، كه به سر آمدن حوصلهو كندى زبان مى آورد و اين معنا، علاوه بر سازگارى اش با طبع قضيه ، با آيات ديگراين داستان - كه در سوره هاى ديگر خواهيم خواند - سازگارتر است ، چون در آنها يكعذر آمده كه همان ترس از تكذيب است .
و اين كلام كه ذكر شد در ((كفوا)) نيز جارى است ؛ زيرا كه قرائت با ((واو)) مفتوح و((فاء)) مضمومه - با آن كه فقط قرائت عاصم است - مع ذلك آن نيز به تسامعبالضررده ثابت است ؛ و قرائات ديگر معارضه با اين ضرورت نكرده گرچه بعضىبه خيال خود احتياط مى كنند، و مطابق اكثر كه با ضم ((فاء)) و ((همزه )) است قرائت مىكنند، ولى اين احتياط بى جايى است .