قراء و راویان

معنی کلمه قراء و راویان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در این مقاله به بررسی قراء قرآن و راویان آن ها خواهیم پرداخت.
بـه دلایـلـی کـه ذکـر شد قرائت قرآن بین قاریان در مواردی اختلافی بود و تعداد قاریان در طی سـالیان متمادی افزایش می یافت تا این که ابن مجاهد از میان کلیه قرائات، هفت قرائت را برگزید که هر کدام دو راوی دارند:
قراء منتخب
ابن عامر: عـبدالله بن عامر یحصبی (متوفای ۱۱۸) قاری شام، دو راوی او هشام بن عمار (۲۴۵-۱۵۳) و ابن ذکوان (۲۴۲-۱۷۳) هستند که هرگز ابن عامر را درک نکرده اند.ابن کثیر: عبدالله بن کثیر دارمی (متوفای۱۲۰) قاری مکه، دو راوی او بزی (۲۵۰-۱۷۰) و قنبل (۲۹۵-۱۹۱) هستند که هرگز او را درک نکرده اند.عاصم: عاصم بن ابی النجود اسدی (متوفای۱۲۸) قاری کوفه، دو راوی او حفص بن سلیمان ـ پسر خوانده او ـ (۱۸۰-۹۰) و شعبه ابوبکربن عیاش (۱۹۳-۹۵) هستند حفص قرائت عاصم را دقیق تر و مضبوط تر می دانست و قرائت عاصم به وسیله او منتشر شده و تا امروز متداول است و همین قرائتی است که امروزه در اکثر کشورهای اسلامی رایج است.ابو عمرو: زبـان ابـوعـمـرو بـن عـلا مـازنـی، (متوفای ۱۵۴) قاری بصره، دو راوی او دوری حفص بن عمر (متوفای۲۴۶) و سوسی صالح بن زیاد (متوفای ۲۶۱) هستند که او را درک نکرده اند و به واسطه یزیدی قرائت را از او گرفته اند.حمزه: حمزة بن حبیب زیات (متوفای ۱۵۶) قاری کوفه، دو راوی او خلف بن هشام (۲۲۹-۱۵۰) و خلا دبن خالد (متوفای ۲۲۰) که قرائت را با واسطه از او گرفته اند.نافع: نافع بن عبدالرحمان اللیثی (متوفای ۱۶۹) قاری مدینه، دو راوی او عیسی بن مینا (۲۲۰-۱۲۰) معروف به قالون ـ پسرخوانده نافع ـ و ورش، عثمان بن سعید (۱۹۷-۱۱۰) هستند و این قرائت همان است که در برخی از کشورهای مغرب عربی امروزه رایج است.کسائی: عـلـی بـن حمزه (متوفای ۱۸۹) قاری کوفه، دو راوی اولیث بن خالد (متوفای ۲۴۰) و دوری، حفص بن عمر ـ که راوی ابوعمرو هم بود ـ (متوفای ۲۴۶) هستند.
قرا عشرة
متاخرین سه نفر دیگر بر این هفت نفر اضافه کرده اند:خـلـف: خـلف بن هشام، راوی حمزه (متوفای ۲۲۹) قاری بغداد، دو راوی او ابویعقوب (متوفای ۲۸۶) و ابوالحسن (متوفای ۲۹۲) هستند.یـعـقـوب: یعقوب حضرمی (متوفای ۲۰۵) قاری بصره، دو راوی او رویس (متوفای ۲۳۸) و روح (متوفای ۲۳۵) هستند.ابوجعفر: ابو جعفر مخزومی (متوفای ۱۳۰) قاری مدینه، دو راوی او ابن وردان (متوفای ۱۶۰) و ابن جماز (متوفای ۱۷۰) هستند.
قرا اربعة عشر
...

جملاتی از کاربرد کلمه قراء و راویان

بر كافه علماء اعلام و وعاظ محترم است كه اگر گلايه هائى از هم دارند، ناديده گرفتهو خود را مجهز نموده ، صفوف خود را فشرده تر كرده و در صف واحد در اين امر حياتىچاره جوئى كنند و بر آنان و ساير دانشمندان و علاقه مندان به اسلام واستقلال كشور است كه ملت مسلمان خصوصا ساكنين قراء و قصبات را از اين فكر شيطانىكه با نام فريبنده سپاه دين مى خواهند دين و استقلال كشور راپايمال كنند، آگاه سازند و با هر وسيله ممكن مفاسد اين نغمه شوم را به مردم برسانند.
چون على (عليه السلام ) بر اصحاب جمل پيروز شد در روز دوشنبه دوازدهم ماه رجبسال 36 از بصره وارد كوفه شد اشراف مردم واهل بصره همراهش بودند مردم كوفه همراه قراء و اشراف و بزرگان خود امام رااستقبال كردند و وى را به شهر دعوت كردند و عرض نمودند: اى اميرمؤ منان كجا فرودمى آيى ؟ آيا به كاخ وارد مى شوى ؟ حضرت فرمود: به كاروانسراى (رحبه )(656)در مى آيم . آنگاه به آنجا رفت ، سپس از آنجا پياده به مسجد رفت ، بعد دو ركعت نمازخواند و آنگاه به منبر رفت و خداى را سپاس و ستايش كرد و بر پيامبرش صلى اللهعليه و آله و سلم صلوات فرستاد و گفت :
نخستین بار بنا به ماده هشتم «قانون اعتبار برای تشکیل مدارس ابتدائی و تعلیمات عمومی» که در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۶ شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید، به وزارت معارف اجازه داده شد «در نقاطی که صلاح و مقتضی میداند در دهات و قراء و قصبات کلاس اکابر ابتدائی تأسیس نماید».
بر كافه علماء اعلام و وعاظ محترم است كه اگر گلايه هائى از هم دارند، ناديده گرفتهو خود را مجهز نموده ، صفوف خود را فشرده تر كرده و در صف واحد در اين امر حياتىچاره جوئى كنند و بر آنان و ساير دانشمندان و علاقه مندان به اسلام واستقلال كشور است كه ملت مسلمان خصوصا ساكنين قراء و قصبات را از اين فكر شيطانىكه با نام فريبنده سپاه دين مى خواهند دين و استقلال كشور راپايمال كنند، آگاه سازند و با هر وسيله ممكن مفاسد اين نغمه شوم را به مردمبرسانند.(593)
رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از اقراء برخى از بزرگان صحابه و اطميناننسبت به قرائت صحيح آنها، آنان را به مدينهگسيل مى داشت تا قرآن را به مردم آن سامان تعليم دهند. طبق روايت بخارى نخستينكسانى كه به همين منظور وارد مدينه شدند، مصعب بن عمير و عبدالله بن ام مكتوم بودند،بعدها عمار و بلال نيز براى تعليم قرآن به مدينه رفتند. پيامبر اسلام صلى اللهعليه و آله پس از فتح مكه ، معاذبن جبل را براى تعليم قرآن در آنجا گماشت و نيز هركسى كه از مكه به مدينه مهاجرت مى كرد رسول خدا صلى الله عليه و آله وى را براىفراگرفتن قرآن به يكى از قراء و حفاظ قرآن مى سپرد. همزمان با حيات پيغمبر صلىالله عليه و آله ، مركزى شبيه به كانون نعليم قرائت قرآن و حفظ و تمرين آن بوجودآمد كه آن حضرت بر آن نظارت مى كردند و مردم را به آن تشويق و ترغيب مى نمودند وصحابه نيز سخت در اين راه مى كوشيدند و حتى اكثر اوقات و فرصتهاى زندگانىبعضى از آنها به قرائت و حفظ قرآن مصروف مى گشت تا جايى كه هميشه براى ارائهمحفوظات قرآنى خود آمادگى كافى و دقيق داشتند. (34)
خطباى محترم و گويندگان عزيز، بيش از پيش به تكليف الهى خود كه افشاگرى جرائمرژيم است عمل فرمايند و خود را در پيشگاه خداوند تعالى و ولى عصرعجل الله تعالى فرجه الشريف - سرافراز و روسفيد نمايند. طلاب و فضلاى حوزههاى علميه كه در اين ايام براى روشنگرى به قراء و قصبات مى روند لازم است دهقانانمحروم و محترم را از فجايع شاه و كشتارهاى مردم بيدفاع ، آگاه گردانند، به آنانتذكر دهند كه برخلاف تبليغات مسموم شاه و بستگانش ، دولت اسلامى ، طرفدارسرمايه دارها و مالكين بزرگ نمى باشد، اين حرف هاى بى معنى براى انحراف از راهحق است . اين شاه است كه به طرفدارى از آمريكا كشاورزى را به تباهى كشانده است . اينشاه است كه به طرفدارى از سرمايه دارها ذخائر ملت مستضعف را به نفع آنان از بينبرده است . شما آنان را مطمئن كنيد كه در دولت حق ، از شما به بهترين وجه حمايت خواهدشد.
جمعى از قراء و مقدّسين ظاهر پرست اظهار كردند: بايد درمقابل قرآن تسليم بوده و پيشنهاد آنان را قبول كنيم ، و اگر نه ، ما همه از اطاعت وپيروى امر تو بيرون رفته ، و طوريكه با عثمان مخالفت و ستيزه كرديم با تو همبراى جنگ و مبارزه بر ميخيزيم .
و از كمال اطمينان ، صفت سوم پديد مى آيد، و آن اين است كه رزق آن قريه فراوان وارزان مى شود، چون از همه قراء و شهرستانهاى اطراف آذوقه بدانجاحمل مى شود، ديگر مردمش مجبور نمى شوند زحمت سفر و غربت راتحمل نموده براى طلب رزق و جلب آن بسوى قريه خود بيابانها و درياها را زير پابگذارند و مشقت هاى طاقت فرسايى تحمل كنند.
ملت مسلمان بايد از اين شاه و دولت ياغى غاصب تبرى كنند و مخالفت با آن لازم است .تمام اقشار ملت خصوصا اهالى قراء و قصبات بايد بدانند كه شاه غاصب و دولت ياغىاو كمر به هدم مقدسات اسلام بسته اند و اگر مهلت پيدا كنند به محو آثار شريعت برمى خيزند.
كنانه بن عتيق تغلبى كه از ابطال و قراء و عباد كوفه به شمار رفته .