قبض روح کردن

معنی کلمه قبض روح کردن در لغت نامه دهخدا

قبض روح کردن. [ ق َ ض ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) جان ستدن. گرفتن جان. میراندن.

معنی کلمه قبض روح کردن در فرهنگ فارسی

جان ستدن گرفتن جان میراندن

جملاتی از کاربرد کلمه قبض روح کردن

و نيز نقل شده كه از عزرائيل پرسيدند اين قدر كه تا كنون قبض روح مردم را كرده اى آيا ترا بر كسى ترحم و شفقت حاصل شده است جواب داد آرى يكى بر بچه اى كه درميان يك كشتى متولد شد و دريا طوفانى گرديد و من ماءمور قبض روح مادر آن بچه شدم وآن نوزاد بر تخته پاره اى مانده و بجزيره اى افتاد ديگرى ترحّم بر شداد كردم كه بهشتى با آن زحمت در ساليان دراز ساخت و او را اجازه ندادند كه يك مرتبه بهشت خود راببيند.

1- مرگ ، نابودى نيست ، بلكه قبض روح و جداكردن روح از جسم است . (تتوفيهم )

3 - احتمال ديگر اينكه (حق ) به معنى (مرگ ) است ، يعنى فرشتگان تنها به هنگام  مرگ و قبض روح نازل مى گردند نه زمان ديگر.

# قرآن مى فرمايد: حتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُم المَوتَ قالَ رَبّ ارجِعُونِ لَعلّى اءعمَلُ صالِحاًفِيما تَرَكتُ(232) تا اينكه مرگ يكى از آنان فرارسد، از خدا استمداد مى كند وبه ماءموران قبض روح مى گويد: مرا برگردانيد تا شايدعمل صالحى (با اموالى كه جمع كرده و اكنون بجا مى گذارم و مى روم ) انجام دهم ، ليكنبه اين آرزوها هرگز لباس عمل پوشانده نمى شود و جواب همه اين ناله ها منفى است .
ديگران نيز همين را روايت كرده اند و در آخر آن وارد است : ((و چون بنده قبض روح شد و درقبرش نهاده شد آن دو فرشته گويند: پروردگارا، ما را بر بنده ات گمارده بودى تاكردار او را بنويسيم ، اينك كه او را قبض روح نموده اى ما را رخصت ده تا به آسمانبرآييم . خداى متعال گويد: آسمان انبوه از فرشتگان است كه سرگرم تسبيح اند، شمانيز بر سر قبر بنده ام بايستيد و تسبيح وتهليل گوييد و آن را براى بنده ام بنويسيد تا آن گاه كه او را از قبرش برانگيزم .))(705)
از جمله اكرام و لطفى كه خداوند متعال به امت اسلام نمود و آنان را بر ديگران برترىداد، اين است كه محمد صلّى اللّه عليه و آله را به سوى آنان برانگيخت و او، مردم را بهكتاب ، حكمت ، سنت و فرائض آشنا گردانيد و به آنان طورى ادب آموخت كه هدايت يابند، وطورى آنان را گرد آورد كه پراكنده نگردند. از آنان زكات ستاند تا پاكيزه شوند. اينپيامبر در ميان امتش زندگى مى كرد، تا اين كه خداوندمتعال وى را قبض روح كرد. پس صلوات ، سلام ، رحمت و رضوان الهى بر روان پاكش ‍باد.
در اين مرتبه كه آن جوان آمد، ملك الموت نيز آمد، حضرت داود به او گفت : تو نگفتى كهماءمور شده ام به قبض روح اين جوان تا هفت روز ديگر؟

در تعقيب بحثهاى مربوط به جهاد، در اين آيات اشاره به سرنوشت شوم كسانى مى شودكه دم از اسلام مى زدند ولى برنامه مهم اسلامى يعنى هجرت را عملى نساختند در نتيجه به واديهاى خطرناكى كشيده شدند و در صفوف مشركان جان سپردند، قرآن مى گويد:كسانى كه فرشتگان قبض روح ، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خود ستم كردهبودند، و از آنها پرسيدند، شما اگر مسلمان بوديد، پس چرا در صفوف كفار قرارداشتيد و با مسلمانان جنگيديد!)

از ظاهر اين جمله بر مى آيد كه خداى تعالى او را قبض روح كرده ، و به همان حال صد سال باقيش داشته ، و پس از صد سال دوباره روحش را به بدنش برگردانيده است .

و در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام صادق (عليه السلام ) از كلام خداى عزوجل پرسيد، كه مى فرمايد: (الله يتوفى الانفس حين موتها) و در جاى ديگر مى فرمايد: (قل يتوفيكم ملك الموت الذى و كل بكم )، و در جاى ديگر مى فرمايد:(الذين تتوفيهم الملائكه طيبين ) و نيز جاى ديگر مى فرمايد: (الذين تتوفيهمالملائكه ظالمى انفسهم ) و جاى ديگر مى فرمايد: (توفته رسلنا)، و نيز مى فرمايد: (و لو ترى اذ يتوفى الذين كفروا الملائكه ) با اينكه در يك ساعت در دنياهزاران نفر كه عددشان را جز خدا كسى نمى داند مى ميرند، اين چگونه ممكن است كه ملائكه، و يا ملك الموت در آن واحد به قبض روح همه اين ها برسد؟