قبض روح حضرت ادریس

معنی کلمه قبض روح حضرت ادریس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ادریس نام یکی از انبیای الهی قبل از حضرت نوح است. برخی با تمسک به آیات و روایات می گویند خداوند او را به بعضی از طبقات آسمان بالا برده است.
فرشته ای از سوی خداوند نزد ادریس علیه السلام آمد و او را به آمرزش گناهان و قبولی اعمالش مژده داد. ادریس بسیار خشنود شد و شکر خدای را به جای آورد، سپس آرزو کرد همیشه زنده بماند و به شکرگزاری خداوند بپردازد. فرشته از او پرسید:«چه آرزویی داری؟» ادریس گفت:«جز این آرزو ندارم که زنده بمانم و شکرگزاری خدا کنم، زیرا در این مدت دعا می کردم که اعمالم پذیرفته شود که پذیرفته شد، اینک بر آنم که خدا را به خاطر قبولی اعمالم شکر نمایم و این شکر ادامه یابد». فرشته بال خود را گشود و ادریس را در برگرفت و او را به آسمان ها برد. اینک ادریس زنده است و به شکر گزاری خداوند اشتغال دارد. مطابق بعضی از روایات، ادریس علیه السلام پس از مدتی که در آسمان ها بود، عزرائیل روح او را در بین آسمان چهارم و پنجم قبض کرد، چنان که خاطر نشان می شود.
دعای ادریس در حق فرشته
امام صادق علیه السلام فرمود:یکی از فرشتگان، مشمول غضب خداوند شد. خداوند بال و پرش را شکست و او را در جزیره ای انداخت. او سالها در آن جا در عذاب به سر می برد تا وقتی که ادریس علیه السلام به پیامبری رسید. او خود را به ادریس علیه السلام رسانید و عرض کرد:«ای پیامبر خدا! دعا کن خداوند از من خشنود شود، و بال و پرم را سالم کند». ادریس برای او دعا کرد، او خوب شد و تصمیم گرفت به طرف آسمان ها صعود نماید امّا قبل از رفتن، نزد ادریس آمد و تشکر کرد و گفت:«آیا حاجتی داری که می خواهم احسان تو را جبران کنم». ادریس گفت:«آری، دوست دارم مرا به آسمان ببری، تا با عزرائیل ملاقات کنم و با او انس گیرم، زیرا یاد او زندگی مرا تلخ کرده است.»
قبض روح ادریس در آسمان ها
آن فرشته، ادریس علیه السلام را بر روی بال خود گرفت و به سوی آسمان ها برد تا به آسمان چهارم رسید، در آن جا عزرائیل را دید که از روی تعجب سرش را تکان می دهد. ادریس به عزرائیل سلام کرد، و گفت:«چرا سرت را حرکت می دهی؟» عزرائیل گفت:«خداوند متعال به من فرمان داده که روح تو را بین آسمان چهارم و پنجم قبض کنم، به خدا عرض کردم:چگونه چنین چیزی ممکن است با این که بین آسمان چهارم و سوم، پانصد سال راه فاصله است، و بین آسمان سوم و دوم نیز همین مقدار. (و من اکنون در سایه عرش هستم و تا زمین فاصله فراوانی دارم و ادریس در زمین است، چگونه این راه طولانی را می پیماید و تا بالای آسمان چهارم می آید!!). آنگاه عزرائیل همان جا روح ادریس علیه السلام را قبض کرد. این است سخن خداوند (در آیه ۵۷ سوره مریم ) که می فرماید:«وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا؛ و ما ادریس را به مقام بالایی ارتقاء دادیم. »
دیدار با پیامبر در شب معراج
...

جملاتی از کاربرد کلمه قبض روح حضرت ادریس

آمد شد ملائکه در وقت قبض روح چون بنگریم دیدهٔ ما خون‌فشان شود
امام (عليه السلام ) در جواب فرمود: خداى تبارك و تعالى براى ملك الموت كاركنان وياورانى از ملائكه قرار داده ، كه او نسبت به آن اعوان به منزله فرمانده است ، و هر يكرا به ماءموريتى مى فرستد، پس هم ملائكه قبض روح مى كنند، و هم خود ملك الموت ،آنگاه خدا آن ارواح را از ملك الموت مى گيرد.

4 - از امام باقر عليه السلام نقل شده : ((هر كس بخواند نفس او به آسمان صعود مى كندو روح در بدنش باقى مى ماند. در ميان اين دو ارتباطى ، هم چون ارتباط نور و شعاع خورشيد، با خورشيد است . هرگاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند ((روح ))دعوت او را اجابت مى كند و به سوى خدا پرواز مى نمايد و هنگامى كه اجازه بازگشت روح را دهد ((روح )) به تن باز مى گردد.(120)

مفسرين ديگر اقوال مختلفى در مراد از آيه دارند، و هر يك از روايتى پيروى كرده و آنچه به طور اجمال از ميان اقوال و روايات مى توان پذيرفت ، اين است كه : جسد نامبرده جنازه كودكى از سليمان (عليه السلام ) بوده كه خدا آن را بر تخت وى افكند، و در جمله (ثماناب قال رب اغفرلى ) اشعار و بلكه دلالت است بر اينكه : سليمان (عليه السلام ) ازآن جسد اميدها داشته ، و يا در راه خدا به او اميدها بسته بوده ، و خدا او را قبض روح نموده و جـسـد بى جانش را بر تخت سليمان افكنده تا او بدين وسيله متنبه گشته و امور را به خدا واگذارد، و تسليم او شود).

ترنج مرگ  آورده اند كه موسى پيغمبر عليه السلام روزى ملك الموت را ديد، گفت : به چه كار آمدهاى ، به زيارت يا به قبض روح ؟ گفت : به قبض روح . گفت : چندان امانم ده كه (مادر و)عيال را وداع كنم . گفت : مهلت نيست . گفت : چندان كه خداى را سجده كنم . دستورى يافت .در سجده گفت : خداوندا! ملك الموت . را بگو كه چندان مهلتم دهد كه مادر وعيال را وداع كنم . ندا آمد كه مهلت دهد. موسى عليه السلام به در خانه مادر آمد. (گفت : اىجان مادر!) سفر دورم در پيش است . گفت : اى فرزند چه سفر است ؟ گفت : سفر قيامت . مادربه گريه آمد. به در خانه عيال و اطفال آمد و ايشان را وداع كرد. كودكى خرد داشت دست زد و دامن موسى گرفت و مى گريست . موسى نيز به گريه در آمد. خطاب عزت رسيدكه اى موسى ! به درگاه ما مى آيى ، اين گريه و زارى (از بهر) چيست ؟ گفت : خداوندا!بر اين كودكانم رحم مى آيد. ندا آمد كه اى موسى !دل فارغ دار كه من ايشان را نيكو دارم (و به نيات حسنه شان بپرورم .)

همانا به فرشته مرگ دستور مى دهند كه فلان بنده را قبض روح كن . آن بنده نيزصدقه مى دهد. در اين جا به فرشته مرگ مى گويند كه از آن دستور صرف نظر شد.

امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود: از ((فرشته مرگ )) پرسيدند: چگونه چندين نفر را در يك زمان قبض روح مى كنى در حالى كه عده اى در مغرب و عده اى در مشرق اند؟ گفت : آنان را به سوى خودم مى خوانم مرا اطاعت مى كنند.

اجل را ز دیدار او صد فتوح خط چین پیشانی‌اش قبض روح
يعنى : (انانكه ملائكه آنها را در حال پاك بودن از ظلم ،تحويل مى گيرند و قبض روح مى كنند، به انها مى گويند: سلام بر شما،داخل بهشت شويد در مقابل اعمالى كه انجام مى داديد).
و گفته‌اند این آیت عام است همه کافران را خواهد که بوقت قبض روح فریشتگان ایشان را زنند.
جدا سر از تن و تن از قدم رود هر سو که مرگ را نشود بهر قبض روح مجال
(111) دعايى جهت آسانى قبض روح بعد از هر نماز قرائت شود
3- بازخواست گناه ((ترك هجرت )) پيش از هر چيز ديگر آغاز مى شود. فرشتگان ماءمور قبض روح در لحظه جان گرفتن ابتدا از آن بازخواست مى كنند. (فيم كنتم )

يكى از روزهاى سليمان در كاخ بلور خود تنها ايستاده و تكيه بر عصاى خود داده و به تماشاى مناظر و عمارتهاى كشور پهناور خودمشغول بود كه ناگاه جوانى ناشناس را در كاخ خود مشاهده كرد. از آن جوان پرسيد توكيستى و چرا بدون اجازه قدم در قصر من گذاشتى ؟! گفت من آن كسى هستم كه براى ورودبه خانه ها و كاخ ‌ها، از كيستى اجازه نمى گيرم ، من ملوك الموت و فرشته مرگم كه  براى قبض روح تو آمده ام .