قبر سفید

معنی کلمه قبر سفید در لغت نامه دهخدا

قبر سفید. [ ق َ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بوانات ، بخش بوانات و سرچمان شهرستان آباده. در 34000 گزی شمال باختر سوریان و 36000 گزی شوسه شیراز به اصفهان واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. 156 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه محلی و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

جملاتی از کاربرد کلمه قبر سفید

اخیراً پنجاه و هفت جعبه با کامیون‌ها و خودروهای نظامی بزرگ روسی توسط مقامات دولتی عراق به شهر کردنشین سلیمانیه بازگردانده شد. هر جعبه حاوی یک کودک مرده بود، چشم‌های بیرون‌زده و سفید خاکستری، ظاهراً پر از خون. جسد فرزندان به خانواده‌ها داده نشد و مجبور شدند قبر اشتراکی را بپذیرند و سپس مجبور شدند ۱۵۰ دینار برای دفن بپردازند.