قائل به تعدد ا

معنی کلمه قائل به تعدد ا در لغت نامه دهخدا

( قائل به تعدد آ••• ) قائل به تعدد آلهه. [ ءِ ل ِ ب ِ ت َ ع َدْ دُ دِ ل ِ هََ ] ( ص مرکب ) مشرک. بت پرست.

جملاتی از کاربرد کلمه قائل به تعدد ا

زيديه قائل به وحدت قرآنند و آن را قديم مى دانند و اعتماد مى كنند به سخن خدا كه مىفرمايد: (( ما ياءتيهم من ذكر ربهم محدث )). )) (924)
قائل به عجز کشت ثنای تو هر که گفت در هستی تو ره نبود قال و قیل را
شدی قائل به یک برهان ساده که باشد شمس گردان ایستاده
و اما اگر قائل به وجود صانع نباشد و غير او را مؤ ثر در عالم بداند، ناگزيرعمل خود را براى چيزى انجام مى دهد كه او را مؤ ثر مى داند. كه ياد هراست يا طبيعت و ياماده ، تا آن را متوجه سعادت دنيوى خود كند، دنيايى كه به اعتقاد او ديگر ماورايى ندارد.
دو طائفه اهل بحث كه يكى قائل به (جبر) و ديگرىقائل به (تفويض ) هستند و در اين آيه شريفه ، مشاجره دارند، هر يك خواهد آيه را بهنفع خود تفسير نموده و دليل بر نظريه خود بگيرد،
4- در كلام محدّث جزايرى آمده بود: ((اكثر دانشمندان و محققان شيعه بهدليل تبعيت از خواجه نصيرالدين طوسى ((احباط و موازنه )) را مردود دانسته اند)). اينگفتار ايشان درست نيست ، زيراهمان طور كه بعضى از محققان گفته اند: ده هاسال قبل از محقق طوسى ، دانشمندان بزرگىهمچون شيخ مفيد، سيّد مرتضى و شيخطوسى قائل به بطلان ((تحابط)) بوده اند(850) و آن دو روايتى كه ايشان نيز ذكركرده است ، نه بر ((احباط)) دلالت دارد نه ((موازنه )) و آنهم درصورتى است كه از جهتسند بر آن ، خدشه اى وارد نشود و در دلالتتاءويل نگردد.
قلم بیفکن و قائل به عجز شو وحشی چرا که بر تر از این نیست جای قال و مقال
ماهى دانا گفت : شما چيزى غير از آب به من نشان دهيد تا من آب را به شما نشان دهم . اينمثلى است براى كسانى كه قائل به مبداء و معاد نيستند و مى گويند: اگر خدائى هست ،پس چرا او را نمى بينيم ؟ غافل از اينكه خالق جهان همه جا هست . چشم بصيرت مى خواهدتا به آثار او بنگرد و خالق جهان را در هر چيز مشاهده نمايد.
محمدعلی مفرد نیز، در کتاب ظهور و سقوط آل زیار، نسبت به فرمانروایی گیلانشاه ابراز تردید می‌کند. او حدس می‌زند بسیاری از منابعی که قائل به حکومت گیلانشاه شده‌اند، تنها از روی قابوس‌نامه و با مشاهدهٔ نام گیلانشاه، چنین حکومتی را در نظر گرفته باشند. مفرد در ادامه حکومت محتمل گیلانشاه را معاصر با قدرت‌گیری روزافزون باوندیان در طبرستان و حسن صباح در قلعه الموت می‌داند و معتقدست با وجود این دو حکومت، جایی برای بازماندگان آل زیار نمی‌ماند و حتی اگر احتمال ضعیفی برای حکومت گیلانشاه در نظر بگیریم، نهایتاً محدود به یک یا دو قلعه در مناطق کوهستانی طبرستان، و آن هم به صورت خراج‌گزار باوندیان، بوده‌است. در هیچ‌یک از منابع نامی از جانشینان گیلانشاه نیست و باید چنین پنداشت که این زمان، پایان دوران واپسین امیران زیاری است.
مـؤ لف : منظور از (قدريه ) كسانى هستند كه منكر قدرند، و اين مسلك معتزله است ، كهقائل به تفويضند (مى گويند خدا بعد از خلقت ديگر دخالتى در امور عالم ندارد)، و اينكـه فـرمـود: قـدريـه ، مـجـوس ايـن امـتـنـد بـديـن جـهـت اسـت كـه قدريه مى گويند: خالقافـعـال اخـتـيـارى انـسـانـهـا خـود انـسـانـهـايـنـد، و خدا خالق چيزهاى ديگر است ، در نتيجهقائل به دو اله شدند، همان طور كه مجوس قائل به دو اله بودند، يكى خالق خير و يكىهم خالق شر.
ب ) تكفير كسانى كه قائل به كفر على ، عثمان و... نباشند.
مساءله 10 - اگر اجتهاد دو فقيه درباره صحت يا فساد عقدى مختلفشد، مثل ازدواج مردى با زنى كه قبلا با دختر آن زن زنا كرده و با ازدواج مردى با دخترىكه با مادر آن دختر زنا كرده و از نطفه خود او دختر متولد شده ، كسى كه مى گويد اينازدواج صحيح است چه به اجتهاد خودش و چه به اجتهاد مجتهدش مى تواند آثار صحت رامترتب كند ولى قائل به فساد نمى تواند آثار صحت را بر آن مترتب كند، بنابراين ازنظر قائل به فساد بين چنين زن و شوهرهائى توارث نيست .