فیروزه نشان
معنی کلمه فیروزه نشان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه فیروزه نشان
جدول زیر براساس آمار وزارت جهاد کشاورزی تهیه شدهاست. فهرست زیر قناتهای شهرستان فیروزه در استان خراسان رضوی را نشان میدهد.
در نظر مهرداد کیا و فیروزه خضرایی برتری و تکرار فراوان داستانهای مربوط به باربد در طول تاریخ نشاندهنده محبوبیت او پس از گذشت مدتها از مرگش است.
آرامگاه باباطاهر در شمال شهر همدان و در میدانی به نام وی قرار دارد. حمدالله مستوفی به سال ۷۴۰ ه.ق در نام بردن از همدان این شهر را به نام همدان باباطاهر اسم میبرد که نشان از مشهور بودن همدان به نام باباطاهر است.[نیازمند منبع] این آرامگاه در سال ۱۳۴۴ ساخته شده و در سال ۱۳۸۳ بازسازی شدهاست. بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندین بار بازسازی شدهاست. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بودهاست. در دوران حکومت رضاشاه پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. درجریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری به دست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی به همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان و توسط مهندس محسن فروغی انجام شدهاست. این بنای تاریخی طی شماره ۱۷۸۰ در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیدهاست. در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شدهاست.
تنها تزیین این ایوانها تلفیق بسیار سادهای از آجر و کاشی در پشت بغلها ست. این تزیین که با استفاده از آجر و کاشیهای فیروزهای و سیاه اجرا شدهاست، چند طرح سادهٔ هندسی مانند لوزی و ذوزنقه را نشان میدهد. در گوشهٔ فوقانی پشت بغلها نام «علی» به شیوهٔ کوفی بنایی با کاشی ساده دیده میشود. بر میانهٔ اسپر یکی از طاق نماهای جبههٔ شمالی کتیبهٔ بنیاد مدرسه بر لوحی از سنگ مرمر به خط ثلث در ۸ سطر نوشته شدهاست که عبارت پایانی آن به خط نستعلیق است. این کتیبه حاوی نام بانی، مباشر بنا «ولی آقا» و تاریخ ماه رجب ۱۰۵۷ است.
تاریخ دقیق پیدایش نساجی در ایران، هنوز مشخص نشده است اما به شکل احتمالی، همزمان با پیدایش تمدن در نظر گرفته میشود. پوشاک در ایران، در افسانههای ایرانی و نوشتار تاریخنگاران، مورد اشاره قرار گرفته است. فردوسی و شماری از تاریخنگاران شرق و غرب، کیومرث را مبدع استفاده از پوست و موی جانداران به عنوان پوشاک، دانستهاند. برخی از تاریخنگاران نیز از هوشنگ به عنوان نخستین مبدع استفاده از پوست جانداران به عنوان پوشاک، یاد کردهاند. فردوسی، تهمورث را به نوعی، آغازکنندهٔ نساجی در ایران، دانسته است. یافتههایی در شمال ایران، از حدود ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد، وجود دارد که به بافت پشم در آن دوران، اشاره میکند. اکتشافات دیگری در مرکز ایران که مربوط به ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد است، نشان داد که از این سالها، پوست جانداران، دیگر تنها پوشاک رایج در فلات ایران نبوده است. پوشاک دوران باستانی ایران، شکلی پیشرفته گرفت و جنس پارچه و رنگ پوشاک در آن دوران، اهمیت بالایی یافت. بر اساس جایگاه اجتماعی، مقام، اقلیم منطقه و فصل، پوشاک پارسی در دوران هخامنشیان به فرمهای گوناگونی درمیآمد. فلسفهٔ مورد استفادهٔ این پوشاک، علاوه بر ویژگی کاربردی بودن، نقشی زیباشناختی نیز داشت. در این دوران، انواع گوناگونی از پارچه و رنگ (شامل فیروزهای) رواج یافت. پارسها تا حد قابل توجهی در پوشاک، از مادها الهام گرفته بودند. دیگر ویژگی پوشاک باستانی این کشور، وجود زینتهای بسیار بر پوشاک و سلاح است. در ادامه برخلاف اشکانیان، ساسانیان، چندان تحت تأثیر یونانیان نبودند و در تغییر پوشاک، تاجها و داشتن گوشواره طی دورهٔ ساسانی، گرایش به نفی نقش بیگانگان، دیده میشود.
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به انفجار، استفن کبیر - واسلویی ۱۴۷۵، گرز سه نشان، گردنبند فیروزهای و رز زرد اشاره کرد.
ورزشکاران روسیه و بلاروس حتی در استفاده از پرچم المپیک و سرود المپیک منع شدند، که این برخلاف روش معمولی است که برای ورزشکاران بیطرف در بازیهای المپیک قبلی به کار گرفته میشد. آنها در عوض از یک پرچم فیروزهای رنگ استفاده کردند که نشان دایرهای درون آن با عبارت AIN همراه بود و از یک سرود ساده برای مراسم توزیع مدالشان استفاده شد که هر دو اینها رأساً توسط کمیته بینالمللی المپیک تعیین شده بودند. پیشینهٔ ورزشکاران بیطرف انفرادی باید ابتدا بررسی میشد تا تنها پس از آن توسط فدراسیونهای بینالمللی هر ورزش مورد پذیرش قرار گیرند و سپس توسط یک پانل ویژه ایجاد شده توسط IOC تأیید میشدند. این هیئت ورزشکاران بیطرف انفرادی حتی اجازه نیافت در مراسم افتتاحیه المپیک در رژه ملتها شرکت کند و در جدول رسمی مدالها به عنوان یک تیم معرفی نشد.
این سنگ بخاطر رنگ آبی سیر آن، و قابلیت پودر شدن و کندهکاری روی آن از هزاران سال پیش در جهان خواهان زیادی داشتهاست. استخراج این سنگ بیش از ۲۵۰۰ سال در ایران باستان و در محل افغانستان امروزی رواج داشته. در آثار به دست آمده از دورههای پیش از تاریخ در ایران استفاده لاژورد بسیار معمول بودهاست. در یافتههای هزاره چهارم پیش از میلاد مردم سرزمین سیلک از سنگ لاژورد در ساختن آئینه و سنجاق و جواهر مهارتهای بیشتری یافتند و در ساخت آلات و ادوات زینتی از سنگهای عقیق و فیروزه و مهرهای لاژورد به کار بردند.» «در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در سیلک خانههای قدیمی از میان رفت و به جای آن خانههایی با در و پنجره کوتاه ساخته شد و در ورودی آن اجاقی مرکب از دو بخش وجود داشت، یکی برای آشپزی و دیگری مخصوص پخت نان. در این دوره غیر از ظروف سفالین بعضی تُنگهای کوچک از مرمر که گویا مخصوص نگهداری عطر بود در اکتشافات باستانشناسی سیلک پیدا شدهاست و همچنین مقداری آئینه مسی جهت آرایش به دست آمدهاست. از ویژگیهای این دوره وجود گوشوارههایی از طلا و لاژورد است.»)و عمدتاً به مصر باستان صادر میشدهاست. پژوهشها نشان داده که لاژوردِ استخراجشده از معدن سَرِ سنگ، در اعماق کوههای هندوکش در ایران باستان (افغانستان امروزی) تنها منبع شناختهشدهٔ لاژورد در دنیای باستان بودهاست. در مجسمه طلای فرعون و نفرتیتی در قسمت چشم کار گرفته شدهاست. در قدیم هنرمندان از پودر لاژورد به عنوان رنگ برای مینا کاری و نقاشی استفاده میکردهاند. درجه سختی سنگ لاجورد بهطور معمول ۵ است.
حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی وزارت کشور در تلویزیون ایران در پاسخ به اینکه چطور اسلحهها از ورودی امنیتی مجلس رد شدند اعلام کرد که تروریستها اسلحهها را با لباس زنانه وارد مجلس کرده بودند اما ویدئوهای منتشر شده از دوربینهای مداربسته در ورودی مجلس حاکی از لباسهای زنانه نبود ولی در ویدئوی کوتاهی که خبرگزاری اعماق داعش از درون مجلس در روز حمله منتشر کرد حامل چند فریم (۶ فریم) بسیار کوتاه در آغاز ویدئو بود که لباس فیروزهای زنانه و دست زنانه فیلمبردار را نشان میداد که ابهامات مربوط به این موضوع که آیا زنی با تروریستها در مجلس همکاری داشته در خبرگزاریهای داخلی ایران مانند تابناک، آفتابنیوز یا وبگاههای متعدد دیگری نیز منعکس شدند.
وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون نشان لنین و جایزه لنین شده است. شعری عاشقانه از او به نقل از اردشیر رستمی: بخواب فاطمه / بخواب ای آتش سرگردان در سرنوشت من/که تمام کشتی ها و قطارها/ و هواپیماها و تمام پرندگان مهاجر/ نام تو را صدا می کنند/ فاطمه، فاطمه، فاطمه/ بخواب/ تو پربهار تر از فیروزه ایرانیانی/ و قامتت/ استوارتر از نخل اعراب است/ من یک سرزمین نیافتم تا نام تو را بر آن بنهم / و تو یک سرزمین نیستی/ تو تمام جهانی فاطمه/ بخواب/ من به این جهان آمده ام تا نگهبان خواب تو باشم.