فراخ خو

معنی کلمه فراخ خو در لغت نامه دهخدا

فراخ خو. [ ف َ ] ( ص مرکب ) واسعالذراع. ( منتهی الارب ). خوشخو. بردبار. فراخ حوصله. رجوع به فراخ حوصله شود.

جملاتی از کاربرد کلمه فراخ خو

زان فراخ آمد چنین روزی ما که دریدن شد قبادوزی ما
نام فراخ‌دریای یاپتوس از نام یکی از غول‌های اساطیری یونان به نام یاپتوس گرفته شده که در این داستان‌ها پدر اطلس بود. اطلس همان است که اقیانوس اطلس به نام او نام‌گذاری شده‌است. از آنجایی که اقیانوس یاپتوس بین توده‌هایی از خشکی قرار داشت که بعداً اروپا و آمریکای شمالی را تشکیل دادند، می‌توان آن را سلف اقیانوس اطلس در نظر گرفت.
قبل از اختراع فراخ‌باند خانگی، اینترنت دایال-آپ، تنها راه دانلود اطلاعات، موسیقی، فیلم و چک کردن پست الکترونیک بود. دانلود یک آهنگ با حجم متوسط ۳٫۵ مگابایت بسیار طول می‌کشید، یا دانلود یک فیلم با حجم ۷۰۰ مگابایت تقریباً ناممکن بود. اینترنت دایال-آپ از خط تلفن خانگی استفاده می‌کرد و کاربران می‌بایستی تصمیم می‌گرفتند که آیا پرداخت بهای آن ارزش دارد یا نه.[نیازمند منبع]

در حالى كه اگر مقام پروردگار خود را مى شناخت و به ياد او بود و او را فراموش نمىكرد، يقين مى كرد كه نزد پروردگار خود حياتى دارد كه آميخته با مرگ نيست ، و ملكى دارد كه زوال پذير نيست ، و عزتى دارد كه مشوب با ذلت نيست ، و فرح و سرور ورفعت و كرامتى دارد كه هيچ مقياسى نتواند اندازه اش را تعيين كند و يا سر آمدى آن را به آخر برساند، و نيز يقين مى كند كه دنيا دار مجاز است و حيات و زندگى دنيا درمقابل آخرت پشيزى بيش نيست ، اگر او اين را بشناسد دلش به آنچه خدا تقديرش كرده قانع مى شود، و معيشتش هر چه باشد برايش فراخ گشته ، ديگر روى تنگى وضنك رانمى بيند.

بنای مسجد همچنان ترکیب و شکل نخستش را تا ۷ (قمری) نگه داشت و در این روزگار تغییری نکرد. در سال هفتم هجری پس از فتح دژهای خیبر به دست مسلمانان به سوی مدینه بازگشتند. ضرورت توسعهٔ مسجد به‌خاطر افزایش روزانهٔ جمعیت مسلمانان، در نظر پیغمبر و اصحابش آمد. به گفتهٔ جعفر صادق محمد مسجد را از درازا و پهنا چنان فراخ کرد که چون مربع ۱۰۰× ۱۰۰ اَرَشی درآمد.
هر چند که در جهان فراخست دهان باری دهن فراخ شیرین تنگست
از آن زمان تا کنون مبحث تأثیر خصوصیات محیط اطراف، نظیر رنگ، میزان تیرگی و فراخی زمینه و فاصله زمانی و مکانی تداخل تجارب حسی گوناگون، در ادراک رنگ، موضوع مطالعات علمی بوده‌است.
پدرم فداى كسى كه شكمش فراخ ، و ابروانش ، ابروانش پيوسته ، ساقهاى پايشباريك ، فاصله ما بين دو شانه اش دور، و رنگ چهره اش ‍ گندمين و ميان سياه و سفيد است، و با وجود رنگ گندمى ، زرديى به واسطه بيدارى شب پيوسته بر او نمايان است .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه ناخن ها را در روز جمعه گرفتن هردردى را برطرف ميكند، در روز پنجشنبه گرفتن روزى را فراخ ميكند.
نه ز یک شاخ کز ستون دو شاخ چید بسیار برگهای فراخ
در دیاری که تنگ چشمانند بیم قحط است در فراخی سال
جهان با این فراخی بهر مشتاقان نمیدانم چرا یکباره چون چشم حسودان گشت تنگ آخر
و درود خدا بر محمد و خاندان پاك و پاكيزه اش ، و بيامرز گناهامان را و بپوشان عيبهايم، و بگشا برايم از نزد خويش درى از رحمت و روزى فراخ اى مهربانترين مهربانان وستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است ، و براستى خدا ما را بس و نيكو وكيلى است ، وجنبش و نيروئى نيست جز به خداى والاى بزرگ .
شاه عباس در سال ۱۰۱۱ قمری که از سفر خراسان به اصفهان بازمی‌گشت، چون به کاشان رسید مردم آنجا با شادی و نشاط فراوان به استقبال وی رفتند و شهر را چراغان کردند. شاه عباس از مشاهده شادی و سرور و احساسات محبت آمیز مردم کاشان به قدری منقلب و متأثر شد که بی‌اختیار گریستن آغاز کرد و آستین لباس سیاه آنتونیو دو گوه آ کشیش کاتولیک را که از طرف فیلیپ سوم پادشاه اسپانیایی به ایران آمده بود گرفت و به گریه گفت: «.... می‌بینی که این مردم چگونه با شادی و سرور از من استقبال می‌کنند؟ من شایسته این همه مهربانی نیستم و هر وقت گناهان بیشمار خود را به یاد می‌آورم، شدت غم و اندوه دلم را از لباس تو نیز سیاه‌تر می‌سازد. ای کاش مرد ساده درویشی بودم و با یک لقمه نان زندگی می‌کردم و پادشاه این سرزمین فراخ و این همه مردم که در کمال بی‌لیاقتی بر آنان حکومت می‌کنم، نمی‌بودم».
زیبد اگر از تنگدلی بگریزی در خرّمی و عیش فراخ آویزی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‌
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
تا هر كه را كه بخواهد، در سختى و آسانى بيازمايد و توانگر و مستمند را در شكرگزارى وشكيبايى امتحان كند. آنگاه آنان را، كه فراخ روزى كرده بود، به فقر مبتلا نمود و بر آنانكه تندرستى بخشيده بود، آفات و بيماريها برگماشت و شادمانان را غصه هاى گلوگير دادو مدت عمر هر كس مقرر فرمود. برخى را عمر دراز داد و برخى را زندگى كوتاه . برخى راپيش داشت و برخى را واپس انداخت .