[ویکی فقه] فدیه اسیر (قرآن). فدیه گرفتن از اسیران دشمن در برابر آزادی آنان جایز است: «فَشُدُّوا الوَثاقَ فَاِمّا مَنّا بَعدُ و اِمّا فِداءً». هم چنین آیه ۶۹ سوره انفال استفاده از غنایم (جنگ بدر) را برای مسلمانان حلال شمرده است: «فَکُلوا مِمّا غَنِمتُم حَلـلاً طَیِّبـًا» که جمله «مِمّا غَنِمتُم» افزون بر اموال، فدیه ای که در برابر آزادی اسیران گرفته شده را نیز شامل است. فدیه دادن بنی اسرائیل یکی از مواردی که در آن به آن اشاره شده است فدیه دادن بنی اسرائیل جهت آزادسازی اسیران خود می باشد، آنجا که می فرماید: و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل• ثم انتم هـؤلاء تقتلون انفسکم... وان یاتوکم اسـری تفـدوهم... اسیرگیری پیش از سرکوبی کامل دشمن یکی دیگر از مواردی که در قرآن به آن اشاره شده است؛ تصمیم برخی از مسلمانان به اسیرگیری در جنگ پیش از سرکوبی کامل دشمن برای دستیابی به فدیه می باشد آنجا که می فرماید: ما کان لنبی ان یکون له اسری حتی یثخن فی الارض تریدون عرض الدنیا...(هیچ پیامبری را سزاوار نیست که برای اخذ سربها از دشمنان اسیرانی بگیرد تا در زمین به طور کامل از آنان کشتار کند شما متاع دنیا را می خواهید و خدا آخرت را می خواهد و خدا شکست ناپذیر حکیم است). و همچنین در قرآن به لزوم پرهیز از گرفتن اسیر پیش از سرکوب کامل دشمن برای دستیابی به فدیه و اهداف مادی تأکید شده است. آزاد سازی با فدیه ...
جملاتی از کاربرد کلمه فدیه اسیر
ایشان را اسیر ساخته است اما نفس خویش فدیه کرده اند. به شبان بر پا ایستند و جزء جزء قرآن را نیک خوانند. و بدان محزون شوند و از آن حزن داروی درد خویش نوید گیرند.
کارتاژ ناچار شد غرامت سنگینی به روم بپردازد (۳۲۰۰ تالنت ائوبویایی در ده سال)، و همچنین تمامی اسیران جنگی روم را بدون فدیه آزاد سازد. سیسیلثروتمند و حاصلخیز (به جز بخش سیراکوز آن که سالها در تسلط مگنا گراسیا بود) از سیطره کارتاژ خارج شد و تحت تسلط روم قرار گرفت، همچنین کارتاژ از هرگونه جنگ با هیروی دوم سیراکوز منع شد. کارتاژ با این وضع در پرداخت مستمری آن مزدوران لیبیایی و نومیدیایی که در خلال جنگ از آنان استفاده کرده بود، به مشکل خورد و برای همین دچار شورش خونین مزدورانش شد (۲۴۰ تا ۲۳۸ق. م)، شورشی که حکومت کارتاژ را واداشت سه سال را صرف تلاش برای سرکوبی قساوت آمیز آن کند. روم با سود جستن از این شورشها، جزایر ساردنی و کرس را به ترتیب در ۲۳۸ و ۲۳۷ق. م و برخلاف معاهده صلح اشغال کرد؛ امری که کینه کارتاژ از رومیان را ابدی ساخت و به انتقامجویی آنان منجر شدو دومین جنگ پونیک را رقم زد.
بداد فدیه و بنمود اسیر خود آزاد به سوی مکه روان گشت خرم و دلشاد
المؤید دو بار در شرق گیلان قیام کرد. یکی در ایام صاحب بن عباد در سال ۳۸۰ هجری و دیگری چند سال بعد. مشخص نیست چه زمانی در ری قیام کرده، ولی در گیلان و دیلم قیامش موفق به جمع کردن مردم شد ولی ابوالفضل الناصر علوی به رقابتش برخاست و چون از نوادگان ناصر کبیر بود، گیلانیها به او پیوستند. المؤید توانست شیرزیل (شیر دل)، از امرای محلی هوسم، را شکست دهد. یک سال بعد شیرزیل با لشکری برگشت و او را اسیر و تبعید کرد و نهایتاً با پرداخت فدیه المؤید آزاد شد. المؤید به ری و سپس آمل رفت. در آمل مردم به او اقبال نشان دادند و او مجدداً به هوسم رفت و این بار به نبرد با ابو زید الثائری پرداخت و باز هوسم را گرفت. چون نتوانست مقرری سربازان را بپردازد و از نسل ناصر کبیر هم نبود، مردم او را رها کردند و دوباره به ابو زید پیوستند. او به گیلان گریخت ولی تلاش ناموفق دیگری هم در این دوره داشت که به شکست انجامید.
در میان جماعتی که با دادن فدیه آزاد شدند زنان و دختران اشرافی بودند که به قتل رسیده یا در حطین اسیر شده بودند.
بظاهر از شصت هزار اسیر مسیحی پانزده هزار نفر بدون فدیه ماندند و به غلامی درآمدند.
او بنابر گفته برخی از مورخان، در غزوهٔ بدر به همراه چند تن دیگر از بنی هاشم به اجبار قریش حاضرشد و سپس اسیر گردید او با پرداخت فدیه خود و افراد خاندانش را آزاد کرد.
م قیصر تصمیم گرفت به جزیره رودس برود، مقصدی منحصربهفرد برای آن دسته از جوانان طبقات مرفهتری که مشتاق آموختن ادب و فلسفهی یونانی بودند. با اینحال در خلال مسافرتش گرفتار راهزنان دریایی شده و در جزیره فارماکونیزی[یادداشت ۵۲] واقع در جنوب میلتوس تحت اسارت نگاه داشتهشد. هنگامی که راهزنان از او خواستند بیست تالنت بپردازد، وی به آنان پاسخ داد که پنجاه تالنت پرداخت خواهد کرد، و همراهان خود را به میلتوس فرستاد تا مبلغ مزبور را بههر صورتی قرض کرده و با آن فدیه آزادیاش را بپردازد، خود میبایستی با دو اسیر و پزشک مخصوصش در فارماکونیزی بماند. در طول اسارتش در جزیره ـ که سی و هشت روز بهطول انجامید ـ سزار چندین شعر سرود که موضوع آنان مجازات اسیرکنندگانش بود؛ خلاصه اینکه با راهزنان مزبور رفتاری منحصربهفرد داشت، چنان رفتار مینمود که گویی حیات آن دزدان در دستان اوست و بارها برای آنان سوگند یاد نمود که هرگاه آزاد گردد طعم اعدام را به کام تمامی آنان خواهد چشاند. هنگامیکه همراهانش رجعت نمودند پولی که برای آزادی سزار لازم بود را پیشکش دزدان کردند، پس سزار آزاد شده و به استان آسیا پناه برد که در آن هنگام پروپرایتور مارکوس لونکوس[یادداشت ۵۳] بر آن حکومت میکرد. وقتی به میلتوس رسید، ناوگانی کوچک تشکیل داد و با شتاب به فارماکونیزی بازگشته و بدون دردسر دزدان دریایی را اسیر کرد؛ سپس آنان را به بیتینی برد.
کنیز حربی در فقه اسلامی ریشه در آیات متعددی از قرآن دربارهٔ بردهداری دارد. از جنجالیترین آیات در این باره آیه ۲۳ و ۲۴ سوره نساء میباشد که با در نظر گرفتن مذاهب اسلامی مختلف بسته به اینکه امام مسلمانان چه کسی باشد، حوزه علمیه قم دربارهٔ موضوع نکاح با زنان محارب اسیر شده («کنیز حربی») با اشاره به آیه ۲۴ سوره نساء اینگونه عنوان میکند که زن یا مرد، کوچک یا بزرگ در صورتی که علیه نظام اسلامی قیام کرده باشند و تسلیم نشده باشند در صورتی که زنده اسیر شوند امام مسلمانان میتواند آنها را در قبال گرفتن فدیه آزاد کند یا اینکه آنها را به بردگی بگیرد و به مالکیت مجاهدان مسلمان درآورد از این رو مجاهد مسلمان به حکم امام خودش میتواند با زن محاربی که حتی شوهر داشته باشد نکاح کند.