فتیله کردن

معنی کلمه فتیله کردن در لغت نامه دهخدا

فتیله کردن. [ ف َ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تافتن. مفتول کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه فتیله کردن در فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - تافتن ، تابیدن . ۲ - نام یکی از فنون کشتی .

معنی کلمه فتیله کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) تافتن تابیدن مفتول کردن .

معنی کلمه فتیله کردن در ویکی واژه

تافتن، تابیدن.
نام یکی از فنون کشتی.

جملاتی از کاربرد کلمه فتیله کردن

پس از چیدن پشم گوسفندان، زنان با کمک هم اقدام به شستن گلوله‌های پشمی می کنن و پس از خشک را در گونی ریخته و با دوک نخ ریستی بزرگتی که تشی گفته می‌شود، با کمی مرطوب کردن آن برای اینکه فتیله‌ها یا رشت ته نخ بهتر شکل بگیرد ابتدا به صورت فتیله درمی‌آورند و هر کلاف را در گونی قرار متی دهند. نخ ریسی کاری زنانه است که معمولاً در اوقات فراغت و به ویژه شب‌ها در هنگام شب‌نشینی انجام می‌شود توسط زنان این روستا انجام می‌شده‌است.
این درحالی بود که برد مؤثر تفنگ‌های فتیله‌ای حریف در آن دوران، کمتر از ۱۰۰ یارد بود. اگر چه پر کردن آنها از تفنگ‌های فتیله‌ای کندتر انجام می‌شد؛ دقت بسیار بالای این سلاح‌ها به استعمارگران آمریکایی کمک کرد که استقلال خود را از انگلیس پس بگیرند.
ابتکارات کلمباری فقط شامل قنداق توپ نمی‌شد، بلکه در ساختمان توپ‌ها نیر تغییراتی به‌وجود آورد. «مثلاً به جای روش قدیمی فتیله گذاری، باتری سنگی (احتمالا قطعه آهنی که در تفنگ ته پرروی باروتدان را می‌گرفت) را به کار می‌برد. در این صورت، پر کردن و تیراندازی که تا آن زمان همیشه بیش از سه دقیقه طول می‌کشید، در مدتی کوتاه‌تر و به طریقی آسان‌تر انجام می‌گرفت و دقت و سرعت تیراندازی نیز بیشتر شده بود. با ثابت کردن عراده، دیگر بین تیراندازی‌ها وقفه نمی‌افتاد و به این ترتیب می‌توانستند سه گلوله در دقیقه شلیک کنند.» (همان:۴۸)