فتنه قرامطه در مکه

معنی کلمه فتنه قرامطه در مکه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرقه قرامطه که در کتب تاریخی و ملل و نحل به عنوان گروهی پرخاشگر، فتنه جو، عاملِ کشتارهای دسته جمعی و غارت مسلمانان معرفی شده اند، شاخه ای از فرقه اسماعیلیه بودند. به گفته مورّخان در سال ۲۸۶ در مناطقی از جنوب خلیج فارس در بحرین و قطیف و احساء، قرمطی ها حکومت نسبتاً مقتدری تشکیل دادند.هجوم بی امان قرامطه به شهرها و آبادی های دور و نزدیک و کشتارهای بی رحمانه مردم، رعب و وحشت در مسلمین به وجود آورده بود و در این میان کاروان های حجاج بیش از همه در معرض خطر بودند. تا اینکه در سال ۳۱۷ خشونت به اوج خود رسید و فاجعه عظیم رخ داد. در روز ترویه قرامطه به فرماندهی ابوطاهر جنابی حجاج را غافلگیر کردند و با یک یورش وحشیانه، هم به آنها و هم به ساکنین شهر مکه حمله کردند و دست به کشتار عجیبی زدند و اهانت بی سابقه در مورد مسجدالحرام اتفاق افتاد و حجرالاسود را از کعبه ربودند. بعد از ۲۲ سال حجرالاسود دوباره به کعبه بازگردانده شد.
فرقه «قرامطه» که در کتب تاریخی و ملل و نحل به عنوان گروهی پرخاشگر، فتنه جو، عاملِ کشتارهای دسته جمعی و غارت مسلمانان معرفی شده اند، شاخه ای از فرقه «اسماعیلیه» بودند که با عقائد ویژه خود، در بطن جامعه اسلامی ظاهر شدند، و باعث دردسرهای بسیاری برای کارگزاران رسمی حکومت در عهد خلفای عباسی گشتند و در این ستیز و پرخاش بود که بسیاری از مسلمانان بی گناه را قربانی انحرافات فکری و بلند پروازی های خود ساختند و می توان گفت که عملکرد سیاسی و نظامی این گروه قابل مقایسه با گروه «خوارج» در عصر بنی امیّه است، هرچند که از لحاظ اعتقادی مشابهتی با یکدیگر نداشتند.«اسماعیلیه» گروهی از شیعیان بودند که پس از شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) به امامت «اسماعیل بن جعفر» و فرزندان او معتقد شدند و خود بعدها به فرقه های گوناگونی تقسیم گردیدند. در میان آنها افراد و شخصیت هایی پیدا شدند که هر کدام مذهب اسماعیلیه را به نوعی تفسیر و توجیه نمودند و به امامت شخص بخصوصی دعوت کردند.
بنیان گذاران قرامطه
حمدان قرمط رهبر و بنیان گذار جنبش قرمطیان در کوفه بود. در منابع، حمدان قرمط شاگرد و مرید عبداللّه بن میمون قداح معرفی شده که گویا در شکل گیری اندیشه های حمدان قرمط نقش عمده ای داشته است.
← حمدان قرمط
واژه «قرامطه» دیدیم که نام فرقه «قرامطه» از لقب بنیانگذار آن حمدان قرمط اخذ شده است اکنون باید دید که این واژه به چه معنایی است و چرا به حمدان، «قرمط» گفته می شد. در اینجا احتمال های مختلفی داده شده که مهمترین آنها را می آوریم:ابن ندیم گفته: از آن جهت به حمدان، «قرمط» گفته می شد که قدی کوتاه داشت.
ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۳۳.
...

جملاتی از کاربرد کلمه فتنه قرامطه در مکه

محققان فرقه قرامطه را منسوب به مردى به نام حمدان قرمط مى دانند. در اواخر قرن سوم هجرى طرفداران حمدان در بحرين دولتى تشكيل دادند كه مركز آن الاحسا بود. قرامطه در بين النرين و خوزستان و يمن و سوريه فعال بودند قرمطيان بحرين بيشتر از اعراب بدوى بودند كه براى رژيم عباسيان خطر بزرگى بشمار مى رفتند. رهبران قرامطه اكثرا ايرانى بودند. درسال 288 ق سپاهيان خليفه را در خارج بصره بكلى نابود كردند.

متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مانند نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تأیید و جز اینها. نیز می‌بینیم که شهاب‌الدین سهروردی، اصطلاح «نور قاهر» را به کار برده‌است، چنان‌که ابن عربی تأویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تأویل، راهِ اعتدال پیموده‌است.

11. قرامطه در برخى مناطق موفق به تشكيل حكومت شدند. مهمترين قيام آنها در بحرين رخداد. در زمان ابوطاهر قرامطه قدرت بسيارى يافتند و متركب فجيع ترين اعمال شدند. حكومت قرامطه تا سال 469 ق . در بحرين ادامه داشت و پس از آن نتوانستندحكومت تاءسيس كنند.

قرامطه در شام و يمن نيز دعوت خود را آشكار كردند و پيروانى يافتند اما نتوانستندحكومت قرمطى را تاءسيس كنند. (138)
با رشد نهضت قرمطيان در بخش مركزى كشور، كه به مرحله ى حادى رسيده بود، محمود با توطئه اشراف و فئودال هاى محلى ، در دوره ى مجدالدوله ديلمى به رى آمد و قرمطيان را كه به قول گرديزى در آن جا زياد شده بودند، كشتار و سركوب كرد (420 هجرى ) در اين هنگام كه قرامطه در جنوب ايران نيز پيشرفت كرده بودند امير آل بويه (بوكاليجار) از بيم و روى مصلحت ابتدا دعوت رهبر آنان ابونصر عمران را پذيرفت ، سپس با همكارى فئودال ها و حكام محلى آنان را سركوب نمود.