فاسق گرفتن
معنی کلمه فاسق گرفتن در فرهنگ معین
معنی کلمه فاسق گرفتن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فاسق گرفتن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه فاسق گرفتن
بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله همانطورى كه در حديث ونقل مورخين آمده است مسئله تعيين خليفه وجانشينى سقيفه بنى ساعده وبيعت گرفتن از مردم وآنها را در مقام انتخاب كننده قرار دادن ، هيچ مبناى قانون نداشت و از عمده ترينعوامل براى نفوذ شياطين جامعه اسلامى بشمار مى رود و درعبارت ديگر: تخم عداوتوشيطنت و از بين بردن ارزش هاى اسلامى ، و هتك حرمت به مقام شامخ اولياء خداىمتعال ، بى اعتنائى به حقوق انسانهاى خداپسند، و از بين بردن سُنّت نبى اكرم صلىالله عليه و آله ، و هم چنين به صحنه در آمدن افراد منافق و فاسق و متجاهر و ظالم و بىتقوا ومانند آنها از همان سقيفه بنى ساعده كاشته شد و قوانين الهى بدست نامحرمان بيكملعبه تبديل گرديد تاجائى كه جهّال و نادان قوم براى احراز مقام خلافت انتخاب مىشود.
پس حاصل آنچه تا اينجا گفتيم اين شد كه آيه مورد بحث به منزله بيانى است براىبعضى از قسمتهاى آيه قبل ، آن قسمتهائى كه احتياج به بيان داشته و آن اين است كه چراهواپرستان از پيروى آنچه خداى تعالى نازل كرده و به حق همنازل كرده (و هيچ نقطه ضعف و باطلى در آن نيست ) روى گردانند؟ در اين آيه مى فرمايد:علتش اين است كه اينگونه افراد اكثرا فاسق هستند و خداى تعالى خواسته است بهخاطر بعضى از گناهان كه موجب فسق ايشان شده ، ايشان را بگيرد، و گرفتن خدا هماناضلال ظاهرى است ، پس اينكه فرموده : (و ان احكم بينهم بماانزل الله ) بطورى كه گفته اند، عطف است بر كلمه (كتاب ) در جمله : (و انزلنااليك الكتاب )، و بنابراين مناسب تر آن است كه (الف ) و (لام ) در (الكتاب )اشعارى اشاره وار، به معناى حدثى داشته باشد كه در اين صورت معناى جمله چنين مىشود: (ما به سوى تو احكامى را نازل كرديم كه بر آنان نوشته بوديم و نيز اين رانازل كرديم كه بين آنان بدانچه خدا نازل كرده حكم كن ...).
6 گرچه ما بايد به سراغ خبر گرفتن از فاسق نرويم ، ولى آنان درصددند كه به سراغ ما بيايند و اخبار نادرستى را بازگو كنند. (جائكم ...)
اصولا در محيطهاى آلوده كه اكثريت آنرا افراد فاسق و آلوده به گناهتشكيل مى دهند گاهى مقياس حق و باطل آنچنان دگرگون مى شود كه عقيده پاك وعمل صالح ، زشت و قابل انتقاد مى گردد، و عقائد واعمال نادرست ، زيبا و شايسته تحسين جلوه مى كند، اين خاصيت همان مسخ فكرى است كهبر اثر فرو رفتن در گناه و خو گرفتن به آن به انسان دست مى دهد.