فاسد ساختن

معنی کلمه فاسد ساختن در لغت نامه دهخدا

فاسد ساختن. [ س ِ ت َ ] ( مص مرکب ) تباه کردن. رجوع به تباه شود.

معنی کلمه فاسد ساختن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) تباه کردن معیوب ساختن .
تباه کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه فاسد ساختن

ابو جعفر، محمد باقر، او را باقر خواندند، چون باقر از بقر الارض است به معناىشكافتن زمين و آشكار ساختن پوشيدگيهاى و مكامن آن . از اين رو، او چنان گنج هاى مخفىمعارف و حقايق احكام و لطايف را ظاهر ساخت كه بر كسى جز آن كه چشم بصيرتش كوداست و يا باطن و نهادش فاسد، پوشيده نماند. از اين جهت است كه گفته اند: آنبزرگوار، شكافنده و جامع علم است و صفاى قلبش ، او را رفعت داده و علم و عملش را پاكساخته و نفسش را طهارت و خلقتش را شرافت بخشيده و عمرش را در طاعت خدا سپرى كردهاست . او به مقاماتى عرفانى واصل بود كه زبان وصف كنندگان از وصفش عاجزند و اورا كلماتى است بسيار، در سلوك و معارف كه در اين مختصر نمى گنجد. (736)
شيطان ، دشمن رستگارى انسان است و سوگند خورده است كه همواره در راه انسان ، چاهگمراهى بكند و پرتگاه گناه پديد آورد و انسان را مانند خودش جهنّمى كند. از اين رو،براى تباه ساختن عمل انسان ، دام مى گسترد و عبادت او را فاسد مى كند. يا از راه ريا وخراب كردن نيّت . يا پديد آوردن عُجب و خودپسندى به خاطر عبادت . يا از طريق سلبتوفيق از انسان . و ... يا از راه كشاندن به گناه ، كه موجب تباه شدن و هدر رفتن زحمتانسان در طريق بندگى مى شود.