[ویکی فقه] غُیَّب و قُصَّر، به فرد غایب و ممنوع از تصرّف در مال خود را می گویند. غیّب جمع غایب بر فردی که غایب است و امکان دسترسی به او نیست، اطلاق می شود، و قصّر جمع قاصر بر افرادی چون دیوانه، سفیه و کودک که از تصرف در اموال خود ممنوع اند، اطلاق می گردد. کاربرد فقهی بحث از غایب و قاصر هرچند از دیرباز در فقه مطرح بوده است؛ لیکن طرح آن تحت عنوان غیّب و قصّر در کلمات معاصران رایج شده است، از عنوان یاد شده در برخی ابواب، از قبیل اجتهاد و تقلید ، به مناسبت بحث ولایت فقیه و حدود آن، ولایت فقها بر اموال غایبان و قاصران چون دیوانه، سفیه و کودک که ولیّ شرعی ندارند، سخن رفته و ولایت در حفظ و تصرف اموال آنان از حدود اختیارات فقیه جامع شرایط شمرده شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه غیب و قصر
عماء اسمی است برای عالم غیب و غیب مطلق که همان الله است.
وگرنه خود وجود او عین حق است همه غیب و شهود او عین حق است
الست گفتیم از غیب و تو بلی گفتی چه شد بلی تو چون غیب را عیان کردیم
قرآن هر آنچه را که باید به آن ایمان آورد با کلمه «غیب» بیان کردهاست؛ اعتقاد به این که واقعیتهایی وجود دارد که فراتر از حد تصور ما است. من نمیگویم هر ادعایی را که در مورد غیب است باید باور کرد اما نباید غیب را انکار کرد. واقعیتهای پنهان را نباید انکار کرد. چگونه انسان میتواند به غیب ایمان بیاورد؟ هزاران نشانه در جهان وجود دارد که حداقل مانع انکار غیب میشود، یعنی انسان را از مرحله انکار به مرحله شک وارد میکند. در دین، مسئله اصلی رابطهای است که بین انسان و خدا، بین ما و جهان غیب برقرار میشود. دین از یک سو ما را وادار به عمل و تلاش میکند و به تعبیر علی وادار به خدمت میکند و از طرف دیگر میگوید ارتباطات معنوی بین غیب و اینجا وجود دارد؛ شما دعا کنید، بخواهید، تقاضای کمک کنید، به روش مخفیانهای که نمیدانید، به هدف و نتیجه میرسید. دین میگوید صدقه بدهید، خدا بلایا را به روشی مخفی از شما دور میکند که شما نمیدانید. نماز بخوانید (که البته شرایطی دارد؛ اگر نماز با آن شرایط انجام شود) به صورت مخفی جواب را خواهید گرفت. تصمیم بگیرید، از خدا در چیزها الهام بخواهید، آن وقت خواهید دید که در یک زمان خاص، سر بزنگاه، خدا به دل شما میاندازد، از غیب به شما کمک خواهد کرد.
الیفاس لوی یا آلفونس لویس کنستانس(فرانسوی:Éliphas Lévi) نویسنده علم غیب و شعبده باز نمایشی میباشد.
همه نقش رخ زیبای تو از غیب و شهود خودتوئی نقش چه ایفرد برون از حد و مر
همیشه تا که کند نور آفتاب فلک زمانه تیره و روشن به غیب و به حضور
ایمن از عیش و عزا بی خبر از غیب و شهود فارغ از این غم و این ماتم و این آتش و دود
چون غیب و حضور تو بود خوردن و خفتن هی مائده و ما حضر خویش بیارای
بین سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۱۳، ملییس ۵۳۱ فیلم ساخت. طول این فیلمها از یک تا چهل دقیقه متغیر بود. موضوع این فیلمها به تردستیهای ملییس شباهت داشت: حقههای مختلفی به نمایش درمیآمد، چیزهایی غیب و چیزهای دیگری بزرگ و کوچک میشدند. این فیلمهای اولیه که وقف نمایش جلوههای ویژه شده بودند عملاً فاقد پیرنگ داستانی بودند. جلوههای ویژه در این فیلم برای نمایش آنچه فیلمساز قادر به انجامشان بود اجرا میشدند و نه برای غنی تر کردن داستان فیلم. فیلمهای اولیه ملییس به کلی با هدف به نمایش درآوردن جلوههای ویژه جدید ساخته میشدند. برای مثال پس از آزمودن تکنیک نوردهی چندگانه او ارکست تکنفره را ساخت. در این فیلم او در حال نواختن هفت ساز مختلف به صورت همزمان دیده میشود. بعدتر در سال ۱۹۲۱ باستر کیتون در فیلم تماشاخانه از همین حقه در سطح بسیار پیشرفته تری بهره برد. این فیلم ۲۲ دقیقهای به خاطر سکانس آغازینش معروف است که طی آن کیتون همزمان در نقش چند کاراکتر در یک نمایش ظاهر میشود.
نامههای اسکروتیپ در دنیای چندلایهای رخ میدهد که شامل دنیای خاکی لندن (احتمالا در دوران جنگ جهانی دوم) و دنیایی دیگر میشود که همان دنیای معمولی در وجه غیب و ناپیدایش است.
خواستم در عالم غیب و شهود از عبادت فاش گردد آنچه بود
دادم آن خاکستر آخر بر سر کویش به باد برق استغنا بجست از غیب و خاکستر بسوخت
او درین حیرت بد و در انتظار تا چه پیدا آید از غیب و سرار
ای سبب بود خلق جود وجودت نیست تفاوت میان غیب و شهودت
براساس برخی روایات تاریخی، اسکندر پس از ورود به ایران و توقف در همدان به خاطر مرگ هفستیون سردار جوان خود سخت آشفته شد و دستور داد که یالهای اسب و قاطرها را بچینند و کنگرههای برج و باروها را برافکنند. سپس غیب وی وی از طرف ژوپی تر، هفستیون را نیم خدایی نامید و برای آمرزش وی قربانی طلب کرد. بالاخره اسکندر برای اینکه در جنگ تسلی بیابد، به مملکت کوسیها رفته و پس از مطیع کردن آنها شکار انسان ترتیب داد و امر نمود تفاوتی بین مرد و زن، بزرگ و کوچک نگذاشته و همه را بکشند و این قصابی وحشتانگیز را قربانی دفن هفستیون نامید. این حادثه در کوههای بختیاری در ایذه اتفاق افتاد.
دانش آموزان بعد از پنج سال تحصیل در امتحانات سطوح مقدماتی جادوگری شرکت کرده و پس از آن با توجه به نمرات خود انتخاب رشته میکنند و دو سال بعد با قبولی در امتحانات سطوح عالیتر جادوگری از مدرسه فارغالتحصیل میشوند. البته در سن هفده سالگی در امتحانات جسمیابی (ظهور و غیاب) شرکت میکنند که در واقع همان غیب و ظاهر شدن میباشد. اگر دانش آموزان در امتحانات جسمیابی قبول نشوند باید یک دوره مجدد را بگذرانند؛ ولی آنها که فارغالتحصیل شدهاند لازم است هر سال یک روز بیایند تا چیزی از این جادو را فراموش نکنند.
دانش آموزان بعد از پنج سال تحصیل در امتحانات سطوح مقدماتی جادوگری شرکت کرده و پس از آن با توجه به نمرات خود انتخاب رشته میکنند و دو سال بعد با قبولی در امتحانات سطوح عالیتر جادوگری از مدرسه فارغالتحصیل میشوند. البته در سن هفده سالگی در امتحانات جسمیابی (ظهور و غیاب) شرکت میکنند که در واقع همان غیب و ظاهر شدن است. اگر دانش آموزان در امتحانات جسمیابی قبول نشوند باید یک دوره مجدد را بگذرانند؛ ولی آنها که فارغالتحصیل شدهاند لازم است هر سال یک روز بیایند تا چیزی از این جادو را فراموش نکنند.