غیاث الدین پیراحمد خوافی

معنی کلمه غیاث الدین پیراحمد خوافی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیرْاَحْمَدِ خوافی، غیاث الدین (د ۸۵۷ق/۱۴۵۳م)، وزیر شاهرخ تیموری و جانشینان او می باشد.
درباره سال زاد و زندگی او پیش از رسیدن به وزارت اطلاعی دردست نیست، جز آن که در برخی منابع متأخر گفته اند که وی در روستای خَرگِرد خواف زاده شد. پدرش خواجه جلال الدین اسحاق هم با توجه به لقب صاحب که او را بدان خوانده اند، گویا از رجال نامور دیوانی بوده است. از برخی اشارات نویسندگان هم بر می آید که پیراحمد، پیش از وزارت، صاحب مناصب مهم و از رجال مشهور بود، چنان که گفته اند: خواجه نظام الدین احمد بن داوود، به سعی او از دیوان حضرت اعلی معزول شد.
فعالیت ها و مناصب
پیراحمد در ۸۲۰ق/۱۴۱۷م، از سوی شاهرخ تیموری به وزارت منصوب شد، اما سال بعد، چند تن با او در وزارت شریک گشتند و پس از این هم وی غالباً با مشارکت دیگران این منصب را برعهده داشت.
← وزارت سرخس
سال ۸۵۶ق/ ۱۴۵۲م پیراحمد در یزد به حضور بابر رسید و با آن که ابتدا لطف و محبت دید، اما در ۸۵۷ق به دستور همو دستگیر، و اموالش مصادره شد و بر اثر شکنجه هایی که دید، اندکی بعد بیمار شد و درگذشت. پیکر وی را در عمارت سرمزار، کنار عیدگاه هرات به خاک سپردند. این عمارت را خود پیراحمد بر مزار شیخ زین الدین خوافی عارف معروف ساخته بود. پیراحمد را به کاردانی و کفایت ستوده اند. او در اداره امور ضمن رعایت حقوق مردم در ایفای وظایف دیوانی خود نیز کوتاهی نمی کرد؛ چندان که وی را با خواجه نظام الملک طوسی مانند کرده اند. برخی از شعرا وی را مدح گفته اند. فرزند پیراحمد، مجدالدین محمد خوافی نیز از رجال بلند پایه عصر، و وزیر سلطان حسین بایقرا بود.
چهره مردمی
...

جملاتی از کاربرد کلمه غیاث الدین پیراحمد خوافی

آقای اجمل می‌افزاید: مسجد جامع هرات در طول تاریخ فراز و فرودهای زیادی را به خود دیده‌است. چندین بار تخریب و دوباره ساخته یا ترمیم شده‌است وی می‌گوید: در سال ۴۱۴ هجری قمری نیمی از مسجد که غالباً با چوب پوشیده شده و رنگ آمیزی شده بود در آتش سوخت ولی به همت خواجه محمد تاکی و همکاری مردم دوباره ترمیم گردید و حدود دو قرن بعد به اساس مشورت شیخ الاسلام فخرالدین رازی به دستور سلطان غیاث الدین غوری به شکل کنونی با استفاده از خشت پخته، تزئینات و کاشی‌های فیروزه‌ای بنا گردید که با مرگ سلطان، پسرش سلطان محمود بعضی از کارهای باقی‌مانده از زمان پدرش را به اتمام رسانید.