( غم آشیان ) غم آشیان. [ غ َ ] ( اِ مرکب ) غمخانه. آشیان غم. مجازاً بمعنی دنیا : دشمن بغلط گفت که من فلسفیم ایزد داند که آنچه او گفت نیم لیکن چو درین غم آشیان آمده ام آخر کم از آنکه من بدانم که کیم.( منسوب به خیام ).و در غم آشیان دنیا این چه سرور و ارتیاح است. ( جهانگشای جوینی ).