غلغل کنان

معنی کلمه غلغل کنان در لغت نامه دهخدا

غلغل کنان. [ غ ُ غ ُ ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) شور و غوغاکنان. در حال آواز برآوردن و فریاد کردن. هیاهوکنان :
همیگفت غلغل کنان از فرح
فمن دق باب الکریم انفتح.سعدی ( بوستان ).

معنی کلمه غلغل کنان در فرهنگ فارسی

در حال آواز بر آوردن شور و غوغا کنان .

جملاتی از کاربرد کلمه غلغل کنان

نازکان سرخوش و برطرفِ چمن طوف کنان مرغکان مست و در افکنده به بستان غلغل
بهر چمن که فغانی رسید ناله کنان ز بلبلان چمن شور و غلغلی برخاست