[ویکی فقه] غلبه و کثرت، فراوانی مصادیق معنای لفظ ؛ از اسباب تقدیم لفظ را می گویند. یکی از اسباب تقدیم و تاخیر، «غلبه و کثرت» است. گاهی کثرت افراد، سبب تقدیم لفظی می شود که بر افراد خود دلالت می کند. مثال مانند:۱. تقدیم لفظ « کافر » بر « مؤمن » در (فمنکم کافر ومنکم مؤمن) ؛۲. تقدیم « ظالم » بر «مقتصد» (عدالت پیشگان) و بر پیشی گیرندگان به خیرات در (ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخیرات…)؛ «پس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم. از میان آن ها گروهی بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و گروهی به اذن خدا در نیکی ها پیشی گرفتند». دلیل تقدیم کلمه «ظالم» بر «مقتصد» و «سابق بالخیرات» در این آیه، کثرت افراد ظالم است.
جملاتی از کاربرد کلمه غلبه و کثرت
سه روشِ انتخاب شورای اهل حل و عقد، استخلاف و عهد و همینطور غلبه و قهر مورد تأیید اهل سنت است که برای انتخاب امام برگزیدهاند. در اولین روش اهل حل و عقد بر امامت یک نفر اجماع کرده و با او بیعت میکنند.
قهر و غلبه گرچه يك معنى را ميرسانند ولى از نظر ريشه لغوى با هم تفاوت دارند،قهر و قاهريت به آن نوع غلبه و پيروزى گفته مى شود كه طرف هيچ گونه مقاومتىنتواند از خود نشان دهد. ولى در كلمه غلبه اين مفهوم وجود ندارد و ممكن است بعد ازمقاومتهائى برطرف ، پيروز گردد، به تعبير ديگر شخص قاهر به كسى مى گويندكه برطرف مقابل آنچنان تسلط و برترى داشته باشد كهمجال مقاومت به او ندهد، درست مانند ظرف آبى كه بر شعله كوچك آتشى ريخته شود كهدر دم آن را خاموش كند.
على (عليه السلام ) فرموده است : غلبه و فرمانروايى شهوت ، مصونيت اخلاقى را ازميان مى برد و آدمى را به وادى هلاكت و تباهى مى كشاند.
در نزد اهل سنت، خلافت، غلبه و شورا مهمترین نظریههای حکومت اسلامی اند ولی نزد شیعیان دوازدهامامی، نظریههای امامت و ولایت حاکم شرع غالب هستند.[منبع بهتری نیاز است]
چـهارم ـ ( شريد ) : مكرر به اين لقب مذكور شده است در لسان ائمه عليهم السلا مخـصـوص حضرت اميرالمؤ منين و جناب باقر عليهما السلام ، و ( شريد ) به معنىرانـده شده است يعنى از اين خلق منكوس كه نه جنابش را شناختند و نه قدر وجود نعمتش رادانـسـتـنـد و نـه در مـقـام شـكـرگـزارى و اداء حـقـش بـرآمـدنـد، بـلكـه پـس از يـاءساوايل ايشان از غلبه و تسلط بر آن جناب و قتل و قمع ذريه طاهره اخلاف ايشان به اعانت زبـان و قـلم در مـقـام نـفـى و طـردش از قـلوب بـرآمـدنـد و ادله بـراصـل نـبـودن و نـفـى تـولدش اقـامـه نـمـودند و خاطرها را از يادش محو نمودند، و خود آن حـضـرت بـه ابـراهـيـم بـن عـلى بـن مـهـزيـار فـرمـود كـه پـدرم بـه مـن وصـيت نمود كه منزل نگيرم از زمين مگر جايى از آن كه از همه جا مخفى تر و دورتر باشد به جهت پنهان نـمـودن امـر خـود و مـحـكـم كـردن مـحـل خـود از مـكـائد اهـلضلال ، تا آنكه مى فرمايد: پدرم به من فرمود: بر تو باد اى پسر من به ملازمت جاهاى نـهـان از زمـيـن و طـلب كـردن دورتـريـن آن ؛ زيـرا كـه براى هر وليى از اولياى خداوند تعالى دشمنى است مغالب و ضدى است منازع .(13)
و این آیت دلیلی روشنست بر صدق نبوت مصطفی و صدق سخن وی که پیش از آن خبر باز داد که مسلمانان را غلبه و قوت خواهد بود بر کافران یعنی روز بدر، و هم چنان بود که وی گفته بود و خبر داده.
چنین فردی در موقعیّتهای سازمانی در برابر قدرت مافوق تسلیم محض است و از زیردستان نیز چنین تسلیمی را طلب میکند. این نوع شخصیّتی معمولاً به جای توجه به محتوا به قالب مینگرد و ملاک ارزیابی در نظر چنین شخصیّتهایی به جای «محتوای سخن»، «کیستی گوینده» و به جای «سخن بهتر»، «سخن قویتر» است. غلبه و قدرت گرفتن چنین شخصیّت اجتماعی یکی از آفتهای جوامع محسوب میگردد.
و اين كتاب آسمانى كه رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم آنرا آورده ، بتدريجنازل شده ، و پاره پاره و در مدت بيست و سهسال بمردم قرائت ميشد، در حاليكه در اين مدت حالات مختلفى ، و شرائط متفاوتى پديدآمد، پاره اى از آن در مكه ، و پاره اى در مدينه ، پاره اى در شب ، و پاره اى در روز، پارهاى در سفر، و پاره اى در حضر، قسمتى در حال سلم ، و قسمتى درحال جنگ ، طائفه اى در روز عسرت و شكست ، و طائفه اى درحال غلبه و پيشرفت ، عده اى از آياتش در حال امنيت و آرامش ، و عده اى ديگر درحال ترس و وحشت نازل شده .
مـعناى كلمه (ظاهرين ) غلبه و علو در ارض است . و منظور از (ارض ) سر زمين مصرو منظور از (باءس اللّه ) اخذ خدا و عذاب اوست . و استفهام در آيه انكارى است .
اما اگر هدف پرسش كننده صرفا عبارت از خودنمائى و ستيزه جوئى باشد و بخواهد از راه سؤ ال پيچ كردن ، غلبه و پيروزى خويش و از بكار افتادن طرف را به رخ ديگران بكشد، اين روش و چنين هدف گيرى ها در جان و دل انسان نيروهاى پست و فرومايه و عادات پليدى را به ثمر مى رساند، عاداتى كه خشم خدا را برمى انگيزد.
ترجمه : البته شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مى كنند، غلبه و سلطه اى نيست .
و گفته اند خوردن مرید از فاقه بود و خواب وی از غلبه و سخن او از ضرورت.