على بن یقطین

معنی کلمه على بن یقطین در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] وی از اصحاب و شاگردان ائمه معصومین (علیهم السلام)است که به خدمت امام صادق علیه السلام و امام موسی کاظم علیه السلام رسید. او در دستگاه حکومت سمت وزارت داشت.
ثقه جلیل القدر از اجلاء اصحاب و محل توجه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است و پدرش یقطین از وجوه دعاة عباسیین بود و در زمان مروان حمار در محنت عظیم بود؛ چه آن که مروان در طلب او بود و او از وطن فرار کرده و مختفی بود و در سنه صد و بیست و چهار در کوفه علی پسرش متولد شد، زوجه یقطین با دو پسران خود علی و عبید فرزندان یقطین نیز از ترس مروان به جانب مدینه فرار کردند و پیوسته مختفی بودند تا مروان به قتل رسید و دولت عباسیین ظهور کرد، آن گاه یقطین خود را ظاهر کرد و زوجه اش نیز با پسرانش به وطن خود کوفه عود نمودند.بر اساس آنچه در کتاب های رجال و تاریخ آمده است یقطین بن موسی دارای چهار فرزند پسر، به نامهای علی، عبید، یعقوب و خزیمه بود که علی اولین فرزند وی محسوب می شده است و همه فرزندان یقطین بن موسی، از اصحاب امام کاظم علیه السلام به شمار می رفتند. علی کوفی، فرزند یقطین بن موسی در سال 124هجری قمری در کوفه متولد شد;3 تولد وی همزمان با آغاز شورشهای مردمی علیه حکومت و خلافت بنی امیه و بنی مروان بود.
و یقطین در خدمت سفاح و منصور بود، با این حال شیعی مذهب و قائل به امامت بود و هکذا پسرانش و گاه گاهی اموال به خدمت حضرت امام صادق علیه السلام حمل می کرد و نزد منصور و مهدی از برای یقطین سعایت کردند، حق تعالی او را از کید و شر ایشان حفظ کرد و یقطین بعد از علی نه سال زنده بود و در سنه صد و هشتاد و پنج وفات نمود و اما علی پسرش، پس او را در خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام منزلتی عظیم و مرتبتی رفیع بود و حضرت بهشت را از برای او ضامن شده بود و در چند روایت است که آن حضرت فرموده: «ضمنت لعلیّ بن یقطین ان لاتمسّه النّار ابدا».
«علی بن یقطین » از اصحاب برجسته امام کاظم علیه السلام و مورد اعتمادو از شیعیان پرهیزکار بود. و از کسانی است که حدیث امامت امام رضا علیه السلام را از پدر خود امام کاظم علیه السلام روایت کرده است.
وی، ارتباط محکمی با امام کاظم علیه السلام داشت، و با راهنمایی وارشاد آن حضرت به فریاد مظلومین می رسید. او در عین حال که وزیر هارون، شخص دوم ممکلت بود، اما در حقیقت، مطیع محض امام کاظم علیه السلام و شیعه آن حضرت بود. امام کاظم علیه السلام توانست با نفوذ دادن علی بن یقطین. در هیات حاکمه خلافت عباسی، تشکیلات منسجم خود را، تا قلب سنگرهای دشمن، گسترش داده وامید و تلاش و تحرک را در میان اصحاب و یاران خود، بیفزاید و در بالاترین رده اداره حکومت، پناهگاه و فریاد رسی برای شیعیان مستضعف خود، ترتیب دهد.
از داود رقی روایت شده که من روز نحر، یعنی عید قربان خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شرفیاب شدم آن حضرت ابتدا فرمود که نگذشت در دل من احدی در وقتی که در موقف عرفات بودم مگر علی بن یقطین و پیوسته او با من بوده یعنی در نظر من و در قلب من بود و از من مفارقت نکرد تا افاضه کردم. و نیز روایت شده که در یک سال در موقف عرفات احصا کردند صد و پنجاه نفر را که از برای علی بن یقطین تلبیه می گفتند، و ایشان کسانی بودند که علی به ایشان پول داده بود و به مکه روانه کرده بود.
امام کاظم علیه السلام خالص ترین دوستی و محبت را نسبت به «علی بن یقطین » در دل داشت، و در بعضی از موارد آن را ابراز می کرد:
1 عبدالله فرزند یحیی کاهلی گوید:

جملاتی از کاربرد کلمه على بن یقطین

على بن هارون منجم مى گويد: خليفه (الراضى ) درباره على (ع ) زياد با من بحث مىكرد و مى گفت : على (ع ) در سياست كردن معاويه اشتباه كرد!
پس عثمان ساكت ماند و كسى را فرستاد تا على بن ابى طالب عليهما السلام را بهمجلس بياورد و چون حضرتش وارد شد عثمان در حاليكه ميان انبوه اصحابش نشسته بودبه آن مرد گفت : مسئله اى را كه گفتى اعاده كن . آن مرد هم مجددا مطلبى را كه گفته بودبازگو كرد، در اين موقع عثمان گفت : اى ابوالحسن پاسخ اين مرد را بگو.
جابرن عبدالله از صحابى رسول خدا - صلى الله عليه وآله - و از پيشتازان راه ولايت وامامت على بن ابى طالب - عليه السلام - است . (412)
على بن الحسين عليه السلام فرمود: خويشاوندان ماييم كه خداوند دوستى ما را مزدرسالت رسول خدا صلى الله عليه و آله گردانيده . امام عليه السلام باز فرمود: اينآيه را خوانده اى ؟
على بن خالد مى گويد: در مامراء با خبر شدم كه مردى را با قيد و بند از شام آورده ودر اينجا زندانى كرده اند و مى گويند مدعى پيامبرى شده است . به زندان مراجعه كردم وبا زندان بانان مدارا و محبت نمودم تا مرا نزد او بردند، او را مردى با فهيم و خردمنديافتم ، پرسيدم : داستان تو چيست ؟
و در امالى شيخ آمده كه وى به سند خود از على بن ابى طالب روايت كرده كه فرمود:مردى از انصار به حضور رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) آمد، و عرضه داشت : يارسول اللّه من تاب جدايى از تو را ندارم به خانه ام مى روم همين كه به ياد تو مىافتم ديگر دستم به كار نمى رود كارم را هر چه باشد رها مى كنم ، و به زيارت تو مىآيم تا تو را ببينم و آرام بگيرم از بس كه به تو علاقمندم ، و فعلا در اين انديشه امكه در روز قيامت كه تو داخل بهشت شده تا اعلى عليين بالا مى روى ، من آن روز چه كنم ؟ ويا نبى اللّه آن روز چگونه بر فراق تو صبر كنم .
1 - در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق (عليهالسلام ) چنين مى خوانيم : (النجمرسول الله و العلامات الائمة عليهم السلام ): (ستاره اشاره به پيامبر است و علاماتامامان هستند).
290- عن ابى حمرة الثمالى عن على بن االحسين - عليه السلام -قال : وددت والله انى اقتديت خصلتين فى الشيعة لنا ببعض لحم ساعدى النزق و قلةاكتمان اصول كافى مصطفوى 3/314
آن حضرت فرمود: (بلى ! خبر دهم تو را وصى و خليفه من بعد از من ، على بن ابيطالبو بعد از او دو سبط من ، حسن و حسين و به وصايت از پى حسين در مى آيد نُه تن از صلبحسين كه ائمه ابرار و امامان نيكوكارند.)
در تـفـسـير منهج الصادقين از ابوهارون نقل شده كه گويد از ابوسعيد خدرى خواستم كهتو از حال على بن ابى طالب عليه السلام و آنچه از فضائلى كه از او ميدانى بمن خبربـده و آگـاهـم كـن ؟ جـواب داد: اى ابـا هـارون بـدان و آگـاه بـاش كـه مـن ازرسـول خـدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: مردم از درخت هاى مختلفند، و من و علىاز يـك درخـتـيـم ، و مـن اصـل آن درخـتـم و عـلى بـن ابـى طـالب فـرع آن درخـت ، خـوشـابحال كسى كه به اصل آن تمسك جويد و از ميوه هاى آن بهره مند گردد