علت عادی

معنی کلمه علت عادی در لغت نامه دهخدا

علت عادی. [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امری که برحسب عادت ، مؤثر در چیزی باشد، هرچند که از لحاظ حکم عقلی نتوان رابطه علیّت میان آن دو برقرار کرد. ( از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).

معنی کلمه علت عادی در فرهنگ فارسی

امری که بر حسب عادت موثر در چیزی باشد هر چند که از لحاظ حکم عقلی نتوان رابطه علیت میان آن دو بر قرار کرد

جملاتی از کاربرد کلمه علت عادی

در سطح این دریاوار چند «چرخه قمری» دیده می‌شود که رسوبات با سپیدایی بالاتر هستند شبیه به رینر گاما در اقیانوس طوفان‌ها. این ویژگی با یک میدان مغناطیسی نسبتاً قوی در ارتباط است. همچنین در نقطه پادپایی حوضه برخوردی دریای خاوری قرار دارد و ممکن است با شکل‌گیری آن عارضه مرتبط باشد. از دیگر توضیحات احتمالی برای چگونگی تشکیل این ویژگی‌ها می‌توان به برخورد دنباله‌دار، فوران گازهای آتشفشانی یا نشانه‌های عادی سطحی اشاره کرد که به دلیل میدان مغناطیسی در برابر فرسایش فضایی محافظت شده‌اند. با این حال، علت دقیق ویژگی‌های سپیدایی مانند این به‌طور کامل شناخته نشده است.
سوپاپ قارچی شکل در واقع یک دریچه‌است که در مسیر عبور سیال عمدتا گاز قرار می‌گیرد و به علت قارچی شکل بودن به این نام خوانده می‌شود. این سوپاپ در قطعه راهنما یا گاید حرکت رفت و برگشتی انجام می‌دهد. سوپاپ در حالت عادی توسط یک فنر قوی در جای خود (سیت) می‌نشیند و مسیر عبور سیال را مسدود می‌کند. برای باز شدن یک بادامک چرخان، اهرمی به نام انگشتی را روی سر سوپاپ می‌فشارد و باعث می‌شود سوپاپ از جای خود بلند شود.