علاءالدین بسطام

معنی کلمه علاءالدین بسطام در لغت نامه دهخدا

علاءالدین بسطامی. [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ِ / ب َ ] ( اِخ ) علی بن محمد. رجوع به مصنفک شود.

جملاتی از کاربرد کلمه علاءالدین بسطام

با مرگ علاءالدین تکش خوارزمشاه و پیوستن هندوشاه به ملکشاه غیاث‌الدین محمد فرصت را غنیمت شمرده پیش از سرکار آمدن علاءالدین محمد خوارزمشاه عملیات فتح خراسان را آغاز کرد. وی با مذاکره با چغز ترک والی مرو، مرو را به‌دست‌آورد و با همکاری معزالدین محمد برادر خود که تازه از هند برگشته بود همراه ۹۰ فیل به محاصرهٔ سرخس پرداخته آن‌جا را تصرف نموده نسا و ابیورد را نیز ضمیمهٔ قلمرو خود کرد. پس از تصرف توس کوشید تا حاکم نیشابور را بدون جنگ مطیع کند اما با زیر بار نرفتن علیشاه حاکم نیشابور به محاصرهٔ آن‌جا پرداخته و نیشابور را نیز تسخیر کرد. سپس جرجان و بسطام را نیز تصرف کرده به غور بازگشت و ادامهٔ لشکرکشی‌ها را به معزالدین محمد برادرش سپرد. معزالدین محمد ملقب به شهاب‌الدین قهستان و گناباد را گرفت و به قلع و قمع اسماعیلیان پرداخت اما این به مزاج غیاث‌الدین خوش نیامد و پس از بازگشت شهاب‌الدین وی را مستقیم به هندوستان روانه کرد.