عضدالدین سلجوقی

معنی کلمه عضدالدین سلجوقی در لغت نامه دهخدا

عضدالدین سلجوقی. [ ع َ ض ُ دُدْ دی ن ِ س َ ] ( اِخ ) الب ارسلان فرزند چغری بیک. رجوع به آلب ارسلان ( محمدبن داود ) شود.

معنی کلمه عضدالدین سلجوقی در فرهنگ فارسی

الب ارسلان فرزند چغری بیک

جملاتی از کاربرد کلمه عضدالدین سلجوقی

هنگامی که آلپ ارسلان به سلطنت رسید ایجاد مناسبات دوستانه با خلیفه را مورد توجه قرار داد او برخلاف سنت ترکان که همسر بیوه فرمانروای قبلی را به ازدواج یکی از اعضای ارشد قبیله درمی‌آوردند همسر طغرل (متوفی) را که دختر خلیفه بود به همراه آی تکین که به شحنگی بغداد برگزیده بود به بغداد فرستاد همچنین به آگاهی دختر خلیفه رساند دلیل دستگیری عمید الملک آن بوده‌است که بدون خشنودی خلیفه او را از بغداد به ری برده‌است. این اقدام موجب خرسندی خلیفه شد. خلیفه نیز سلطنت او را تأیید کرد و دستور داد نامش را در خطبه بیاورند، و سفیری را برای بیعت گرفتن از او با هدایا و خلعت‌های بسیاری نزد آلپ ارسلان فرستاد و در آن زمان آلپ ارسلان در نخجوان بود. آلپ ارسلان نخستین فرمانروای سلجوقی بود که در منابر بغداد سلطان خوانده شد. خلیفه به او لقب عضدالدین آلپ ارسلان و برهان امیرالمؤمنین داد. آلپ ارسلان برخلاف طغرل هیچ‌گاه به بغداد نرفت ولی فتوحاتش پیوسته مورد توجه دربار خلافت بود.