عشر قصائد و اشعار

معنی کلمه عشر قصائد و اشعار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عشر قصائد و أشعار (کتاب). «عشر قصائد و اشعار»، رساله ای است منظوم، از ابو علی سینا ، به زبان عربی و در موضوعات پراکنده ای همچون نفس ، فلسفه ، عمر ، پیری و حکمت و زهد و...
رساله، در ذیل ده عنوان و در قالب شصت و چهار بیت ، مرتب شده است.
[ویکی فقه] عشر قصائد و اشعار (کتاب). «عشر قصائد و اشعار»، رساله ای است منظوم، از ابو علی سینا ، به زبان عربی و در موضوعات پراکنده ای همچون نفس ، فلسفه ، عمر ، پیری و حکمت و زهد و...
رساله، در ذیل ده عنوان و در قالب شصت و چهار بیت ، مرتب شده است.
گزارش محتوا
مباحثی که در رساله مطرح شده اند، اجمالا، عبارتند از: نفس؛ پیری و حکمت و زهد؛ فلسفه عمر ؛ راه زندگی ؛ دوستی و زندگی و کرم ؛ نفس و حکمت؛ گلایه ابو طالب علوی و پاسخ شیخ به او؛ سخنی با حسودان ؛ سخنی در گلایه از روزگار؛ سخن وی در خمریات . این اشعار را بو علی به عربی سروده اند و این حقیر با ذوق ناچیز خود آنها را به نظم فارسی برگردانده ام تفصیل پاره ای از مطالب مزبور، عبارت است از:سحر گردید شام کامرانی سرآمد فصل پر شور جوانیمیان چهره ات شد آشکارا نشان صبح پیری ناگهانی»ز خواب کودکی برخیز تا کی در این خواب گران خواهی بمانیآن که دارد از جهان چشم بقا می کند قصد محالی ناروابس ز جور روزگارم شکوه باشد ای خدا کو به نو نو گشتنش فرسوده اعضای مرارنج ها با هم به سوی جان من رو کرده اند گویی آنها آهنند و جان من آهن رباهر که بگزیند در این دنیا رهی پاک و درست سرزنش های حسودان پیش او سست است سستجان تو چون شیشه و علم تو مانند چراغ روغن آن را بگیر از حکمت یزدان سراغگر برافروزی تو آن را، زنده ای، پاینده ای گر که خاموشش بداری، مرده ای، بازنده ایآنچه ترسا را بود آیین و دین ساقی اندر وصف می دارد به لبباده با پیمانه و با درد آن متحد مانند ابن و روح و اب

جملاتی از کاربرد کلمه عشر قصائد و اشعار

در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله هاى متعددى به زبان فارسى و عربى نگاشته است . از آنها (ضياء القلب ) (تاليف در سال 1057 ق )، (الفت نامه ) و (زادالسالك ) (بين سالهاى 1040 - 1030 ق )، (شرح الصدر) (1065 ق )، (راه صواب)، (گلزار قدس )، (آب زلال )، (دهر آشوب )، (شوقالجمال )، (شوق المهدى )، (شوق العشق ) و ديوان قصائد و غزليات و مثنويات مىباشند.

اسماعيل بن محمد معروف به سيد حميرى از آزادمردانى است كه در شان پيامبر(صلى الله عليه وآله )، قصائد و اشعار بسيار سروده و خواند. و از مدائنى نقل شده : سيد حميرى سواره در ميدان كوفه ايستاد و اعلام كرد: هر كس يك فضيلتى از على (عليه السلام ) نقل كند كه من آنرا به شعر در نياورده باشم يك اسب وآنچه دارم به او جايزه مى دهم .

قصائد و اشعار آبدار و پر مغز كميت ، همچون پتكى بود كه بر مغز دشمن كوبيده مىشد و چونان نورى بود كه قلبهاى مؤ منين را روشن مى ساخت ، بعضى از قصائد او درمدح اهلبيت (ع ) و هجو دشمنان آنها، آنچنان مؤ ثر و نافذ بود كه دشمن را به آتش مىكشاند.

در اين گونه موارد، خاصه در زمان شاه عباساول كه امضاء و مهر خود را جمله (كلب آستان على ، عباس ) قرار داده بود، شعراى در باربهترين قصائد و مدايح خود را با مدح امير مومنان قرائت مى كردند، اگر شعر مورد توجه شاه واقع مى شد، با خواندن هر بيت ، بانگ گل گفتى و در سفتى و احسنت ، از شاه و حاضران مجلس ، بر مى خواست ، و شاعر در نزد  دوست و دشمن مورد تحسين و تقدير قرار گرفته ، جوائز مناسب و معتنابهى به وى تعلق مى گرفت .