عرضه حدیث بر امام حسن

معنی کلمه عرضه حدیث بر امام حسن در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عرضه حدیث، تابعی از فراوانی حدیث و درگیری ذهنی راویان با آن بوده است. هرگاه نقل حدیث کم می شده و یا جریان مسلط فکری و سیاسی، از آزاد اندیشی و نقد و چون و چرا در آنچه به نام حدیث بر جامعه القاء می شده است، جلوگیری می نموده است، عرضه حدیث نیز رو به نقصان می رفته است.
در دوران امامت امام حسن (علیه السّلام)، خانه علم را دربستند و زبانهای «وهب بن منبه» و «ابوالدرداء» و «ابوهریرة» را گشودند و با مسلط کردن کسی چون «مروان» بدزبان، مدینه را در مقابل شام، ساکت نمودند. از این رو تعداد احادیثی که راویان از امام حسن مجتبی (علیه السّلام) نقل کرده اند بسیار اندک است و به جز خطبه هایی در زمان خلافت و احادیثی در زمان خلافت پدر بزرگوارش بیشتر احادیث امام حسن تنها از طریق امامان بعدی شیعه نقل شده است.
عرضه حدیث رجعت
با این همه در میان این احادیث اندک می توانیم نشانه هایی از جریان عرضه حدیث بیابیم.یک: «ابن سعد» در طبقات با سندش از «عمروبن الاصم» نقل می کند که در خانه «عمرو بن حریث» بر امام حسن مجتبی (علیه السّلام) وارد می گردد و می گوید:ان ناسا یزعمون ان علیا یرجع قبل یوم القیامة، فضحک وقال: سبحان الله، لو علمنا ذلک مازوجنا نساءه ولاساهمنا میراثه. گرچه این حدیث با احادیث بسیار دیگر که رجعت را برای امامان اثبات می نماید در تعارض است ـ و به همین جهت آن را ترجمه نمی کنیم ـ، اما گویای آن است که راوی به جهت خلجان ذهنی و عدم توانایی تحمل مفهوم سنگین حدیث، راهی جز عرضه بر پیشگاه امام حسن مجتبی علیه السّلام ندارد و این همان انگیزه عرضه احادیث رجعت از سوی «ابوالطفیل» است که در بخش گذشته بدان اشاره شد. گرچه در آنجا به جهت تحمل راوی، امام آنها را تایید می کند.
خشنودی به قضای الهی
دو: گاه احادیث صحابه پیامبر بر امام حسن عرضه شده است که تراجم نویسانی چون «ابن عساکر» آن را گزارش کرده اند. او در شرح حال امام مجتبی (علیه السّلام) به طریقه اش از «محمد بن یزید المبرد» می آورد:به امام حسن (علیه السّلام) عرض شد: ابوذر می گوید: فقر را از غنی و ناخوشی را از تندرستی بیشتر دوست دارم. حضرت فرمود: خداوند ابوذر را رحمت کند، اما من می گویم: هر کس بر خیر و صلاحی که خداوند برایش مقدر کرده، توکل کند، آرزوی حالتی دیگر را در دل نمی پرورد؛ و این معنای درست خشنودی به قضای الهی است.
عناوین مرتبط
...

جملاتی از کاربرد کلمه عرضه حدیث بر امام حسن

چون به بعضى از منازل رسيدند، اعراب به قافله برخوردند. پس ايشان را خبر كردنداز شدّت خوف و كمى آب . پس برگشتند اكثر مردم مگر كسانى كه در ناحيه بودند. پسايشان گذشتند و سالم ماندند. روايت شده كه امر رسيد بر ايشان به رفتن ولكن علماىرجال تصريح كردند كه بر امام حسن عسكرى عليه السلام بلكه بر امام على تقى عليهالسلام نيز اطلاق مى شود صاحب ناحيه .

روايت شده كه امام حسن عليه السلام بر معاويه وارد شد و در مجلس او حضور يافت ، درآنجا گروهى از يارانش حاضر بودند، هر يك از آنان افتخارات خود را بر بنى هاشم ،ذكر كرد و از ارزش آنان كاستند، و مطالبى را ذكر كردند كه بر امام حسن عليه السلام دشوار آمد و ايشان را ناراحت كرد، آنگاه ايشان به سخن پرداخت و فرمود

از طرف ديگر، وقتى به معاويه خبر رسيد كه زياد بر امام حسن (ع ) جراءت پيدا كرده وجرى شده است ، ابياتى برايش نوشت و فرستاد. (اين ابيات در سخنان علامه احمدىنقل خواهد شد.))

رسول اكرم صلى الله و آله مردم را از آنچه بر امام حسن عليه السلام خواهد گذشت خبرداد

و شيخ صدوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه امام حسين عليه السّلام روزى بر امام حسن عليه السّلام وارد شد چون چشم وى بر برادر افتاد گريست و فرمود: اى اباعبداللّه ! چه به گريه در آورد؟

حكيمه خاتون گفت : (روز ديگر صباح رفتم كه بر امام حسن عليه السلام سلام كنم ،پرده را برداشتم كه جستجوى سيّد خود كنم ، يعنى حضرت صاحب الامر عليه السلام راببينم ، آن حضرت را نديدم . گفتم : فداى تو شوم ! سيّد من چه شد؟)

پسرش معاويه هم ، پس از تحميل صلح بر امام حسن مجتبى عليه السلام ، صراحتا گفت :من در راه دين با شما نجنگيدم ، بلكه تنها به اين علّت با شما ستيز كردم كه بر شما حكومت كنم (51)

از آن روز به بعد، با ساير خدمتگزاران در خدمت امام (ع ) بودم . گاهى مسؤوليت بازار وخريد اجناس و لوازم ، به عهده من بود. مدتى گذشت كه با افراد، انس گرفتم . روزى از روزها، بر امام حسن (ع ) وارد شدم و ايشان در اتاق مردان بودند.