عدم کثرت استعمال

معنی کلمه عدم کثرت استعمال در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عدم کثرت استعمال، ندرت استعمال لفظ در یک معنا؛ از عوامل اجمال آیات می باشد.
یکی از اسباب اجمال ، ندرت استعمال است.
مثال
مانند:۱. استعمال «یلقون السمع» در آیه ۲۳۲ سوره شعراء که در معنای «یسمعون» به کار برده شده است؛۲. «ثانی عطفه» در آیه ۹ سوره حج که به معنای «متکبر» است؛۳. «فاصبح یقلب کفیه» در آیه ۴۲ سوره کهف که به معنای « ندامت » و « حسرت » است.این الفاظ امروزه در این معانی به صورت نادر استعمال می شوند؛ لذا آیات، مجمل قلمداد می شوند.

جملاتی از کاربرد کلمه عدم کثرت استعمال

بنا به گفته ریش‌سفیدان محل، نام قدیم کوخرد سیبه بوده‌است و حاکمان این محل مناطق بسیاری را زیر نظر داشته‌اند به‌طوری‌که خرما و محصولات کشاورزی از بستک و روستاهای اطراف آن که تحت تصرف آن‌ها بوده به سیبه «کوخرد» انتقال داده می‌شده‌است و در «بازار سیبه» که یکی از مشهورترین بازار منطقه در آن دوران بوده‌است به عرصهٔ فروش گذاشته می‌شده‌است.[نیازمند منبع] مردم سیبه پس از ورود دین اسلام در عهد خلیفه دوم عمربن خطاب مسلمان می‌شوند و نام سیبه را به «کُویِ خِرَد» تغییر می‌دهند که به معنای دیار عاقلان و دانایان و خردمندان و هوشیاران است که در اثر کثرت استعمال و با گذشت زمان به کوخرد تبدیل می‌شود.[نیازمند منبع]
اُصانْلو، یا اُصالو، نام گروهی از اقوام ترک زبان ایران. نام این گروه در متنهای تاریخی به صورتهای گوناگون اوسالو ()، اوصالو ()، اسانلو، آسانلو () و اوصانلو () نیز آمده است. احتمالاً نام این گروه قدیمی ومیهن پرست ترک در گذر زمان و کثرت استعمال از صورت اسا - لو یا اصا - لو به صورت آسان - لو، یا اصان - لو (با افزودن «ن» میانجی پیش از پسوند نسبت «لو»، قس: ه د، اینالو، قوم) درآمده، و اکنون به صورت اصانلو شهرت عام یافته است.

سید ظهیرالدین مرعشی مؤلف کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان» نوشته شده در سال ۸۸۲ هجری قمری دربارهٔ وجه تسمیهٔ کوچصفهان می‌نویسد: «… و این کوچصفهان ولایت معمور پرنعمت و شهری به نزاهت و طراوت معروف است و از آن سبب او را کوچه اصفاهان می‌گفتند که یعنی کوچک اصفاهان که به لفظ مردم «بیه پس» کوچک محمد یا کوچک علی نام باشد. ایشان را به اصطلاح کوچه علی و کوچه محمد و مثل هذا گویند و اکنون از کثرت استعمال کوچصفهان می‌نامند»[۱۱]

نام ماسوله یا با تلفظ اصلی "Mooslah" به زبان تالشی از سدهٔ هشتم و نهم هجری به بعد به همین صورت کنونی خود کاربرد دارد. برخی آن را برگرفته از نام کوهی در جوار ماسوله به نام «ماهسالار» می‌دانند به باور ایشان این ناحیه ابتدا «ماسالا» خوانده می‌شد و بر اثر کثرت استعمال بعدها به «ماسوله» مبدل شد.
در ابتدا این روستا را «هنگ ایل» نامیدند، چرا که سنگر و مقر نظامی اولیه کردها در آن منطقه بوده‌است و به علت کثرت استعمال تبدیل به انگیل شده‌است.
عده‌ای معتقدند که چون کاخک دارای درختان فراوان بوده‌است به آن «کاخَک» گفته‌اند و بر اثر کثرت استعمال تلفظ به شکل امروزی درآمده‌است که فتحه به سکون تبدیل شده‌است.
در باب تغییرات لفظی و نوشتاری اینچنینی کلمات در زبان فارسی(مانند جاج به جائیج یا بالعکس) که به علت کثرت استعمال به وجود می آیند مثال‌های دیگری چون زاده و زائیده و غیره نیز وجود دارند.