عدم مشروعیت استثمار

معنی کلمه عدم مشروعیت استثمار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به بهره کشی به ناحق از دیگران استثمار می گویند.در ذیل عدم مشروعیت استثمار از دیدگاه شرع بررسی می شود.
•استثمار (قرآن)•استثمار برده (قرآن)•استثمار بنی اسرائیل (قرآن)•استثمار در جاهلیت (قرآن)•استثمار در عصر جاهلیت (قرآن)•استثمار زنان•استثمار زنان (قرآن)•استثمارگران (قرآن)•منشأ استثمار•زمینه استثمار (قرآن)•نجات از استثمار (قرآن)

جملاتی از کاربرد کلمه عدم مشروعیت استثمار

بختیار و بازرگان هر دو در پی اثبات مقام مشروعیت خود و ارائهٔ ادله در خصوص عدم مشروعیت رقیب برآمدند. بازرگان منشأ مشروعیت مقام نخست‌وزیریش را، انتصاب توسط فرمان خمینی می‌دانست و با این توجیه مشروعیت ملی مقام نخست‌وزیری بختیار را رد کرد. 

در دوران امامت حسن مجتبی و در زمان صلح وی با معاویه، حسین هم‌عقیده و هم‌موضع با برادرش حسن بود. وی گرچه با تسلیمِ حکومت به معاویه مخالف بود و حتی پس از صلح، با معاویه بیعت ننمود، ولی به این صلح‌نامه پایبند ماند. محمد باقر روایت می‌کند که حسن و حسین در این دوران در نماز به مَرْوان بن حَکَم که از سوی معاویه به حکومت مدینه گماشته شده بود، اقتدا می‌کردند. سید محمد عمادی حائری در دانشنامهٔ جهان اسلام با استناد به منابع شیعی چون حُرِّ عامِلی که اقتدا به شخص فاسِق را نهی می‌کنند و با توجه به برخوردهای تند حسین با مروان، اعتقاد به نادرست بودن این روایت دارد. حاج‌منوچهری می‌گوید هرچند حسین به عهدنامهٔ صلح حسن با معاویه پایبند بود، اما در کنار آن در قالبِ نامه‌هایی به معاویه، عدم مشروعیت خلافت معاویه و عدم بیعت با وی و نیز محکوم نمودن انتخاب یزید به جانشینی و انتقاد از عملکرد مروان و امویان را مطرح می‌کرد. گزارش‌ها نشان می‌دهد که شیعیانی مانند حُجْرِ بن عَدی حتی پیش از کشته شدن حسن بسیار به دیدن او می‌آمدند و از او تقاضا می‌کردند تا علیه معاویه قیام کند. اما بنا بر نوشته بلاذری پاسخ او همیشه این بود که «تا زمانی که معاویه هست کاری نمی‌توان کرد… امر این است که همیشه در فکر انتقام باشید… اما در مورد آن چیزی نگویید.»
پس از فتح خرمشهر و آمادگی عراق و کشورهای حامی آن، برای مذاکره و گفتگوی صلح و پرداخت غرامت به ایران، نهضت آزادی با سیاست ادامه جنگ تا فتح عراق و قدس از طریق کربلا موافق نبود و آن را مشروع و عملی نمی‌دانست. رهبران نهضت آزادی در بیانیه‌ای با عنوان "پایان عادلانه جنگ بی‌پایان" که در تاریخ ۱ دی‌ماه ۱۳۶۴ صادر شد، در مورد ادامه جنگ عراق و ایران اعلام کردند که :"آیا هر ناظر بی‌طرف به این جمع‌بندی نمی‌رسد که جنگ میان عراق و ایران، که بنا به قول و قبول خود آقایان جنگی است تحمیلی، چون از هر جهت به سود ابرقدرت‌های غرب و شرق و اسرائیل جریان داشته است، همگی با میل و رغبت تمام آتش بیار معرکه و خواهان سرسخت ادامه آن شده‌اند؟" در این دوره (سال‌های ۶۱ تا ۶۷) نهضت با صدور ده‌ها بیانیه و نشریه در مورد جنگ و نقد عملکرد حاکمیت بر پایان دادن به جنگ تهاجمی اصرار ورزید. نهضت آزادی در این بیانیه‌ها به تشریح خسارات وارده ناشی از ادامه جنگ، عدم مشروعیت جنگ تهاجمی و امکان‌ناپذیر بودن پیروزی نظامی در کشورگشائی را تبیین نمود.
پس از مرگ علاءالدوله علی، تمامی کارگزاران او به شاه غازی پیوستند. او در حالی به حکومت می‌رسید که اوضاع خلافت عباسی و سلجوقیان نامناسب بوده و قدرت خوارزمشاهیان رو به رشد بود ولی بزرگترین مشکل او برادرش، تاج‌الملوک مرداویج، بود که نزد سلطان سنجر رفته و در مرو ساکن بود. تاخت و تازهای رستم شاه غازی موجب شد امیران مجاور و ملوک طوایف بیم‌ناک شوند و پنهانی از مرداویج بخواهند تا به طبرستان بازگردد و به جای علاءالدوله که تازه درگذشته بود، بنشیند. شاه غازی علاوه بر عدم مقبولیت و مشروعیت نزد بزرگان خاندان باوند، در بین بزرگ مالکان طبرستان نیز مخالفان بسیاری داشت. مرزبان طبرستان، استندار لارجان و «شهریوش بن هزاراسپ» (از ملوک استنداران رویان) از جمله خواص طبرستان بودند که بر عدم مشروعیت شاه غازی تأکید داشتند. عدم محبوبیت شاه غازی نزد این طبقات تا جایی بود که «منوچهر»، مرزبان لارجان، به وی لقب «شال مازندران» (شغال مازندران) داده بود.

پس از آن که محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ می‌بندد (۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ هـ)، مراجع نجف اعلامیه‌ای را مبنی بر عدم مشروعیت سلطنت محمد علی شاه صادر می‌کنند

حریم انتخابات نمایشی در کنار مردم آگاه و سربلند سراسر ایران از سیستان و بلوچستان تا کردستان، از خوزستان تا آذربایجان خواهم بود تا عدم مشروعیت جمهوری اسلامی و شکاف رژیم استبدادی سرکوبگر با مردم را اعلام نماییم.