عبیر اگین
معنی کلمه عبیر اگین در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عبیر اگین
بادهای کز نسیم او تا حشر کوه و صحرا شود عبیر آگین
می رسد از درگه سلطان دین باد بهار کز شمیم او عبیر آگین مشام جان بود
به یادِ خُلقِ خوشِ میزبان و مهمانان برین و بالین بر من عبیر آگین بود
ساحت گیتی عبیر آگین چو صحرای ختن چون شمیم زلف جانان باد مشک افشان بود