معنی کلمه عبید زاکانی عبیدالله در دانشنامه آزاد فارسی
شاعر و طنزپرداز ایرانی. خاندانش از تیرۀ عرب بنی خفاجه بودند که به قزوین کوچیدند. به نوشتۀ حمدالله مستوفی از صدور و وزرا بود و به آداب و فنون دبیری، علوم رایج و زبان عربی تسلط داشت. در زمان شیخ جمال الدین ابواسحاق اینجو به شیراز رفت و او و وزیرش، خواجه رکن الدین عمیدالملک، را مدح گفت. سلطان اویس جلایر، شاه شجاع مظفری و علاءالدین محمد خراسانی وزیر، از دیگر ممدوحان او بودند. از ویژگی های زبانی او ساده گویی، ایجاز و اختصار، استناد به اخبار و روایات و قصص است. او را قوی ترین طنز پرداز ادب فارسی به شمار آورده اند. درون مایۀ طنز او، که با هزل درآمیخته است، انتقاد از اوضاع سیاسی و فرهنگی روزگارش است. با این که عبید بسیار عمر کرد، آثار و اشعار فراوانی به جا نگذاشت. آثار او، که اغلب حجم چندانی ندارد، به دو بخش جدی، و هزلی و انتقادی تقسیم می شود. آثار جدی عبید عبارت اند از کلیات اشعار (تهران، ۱۳۲۱ش) حدود ۳هزار بیت از غزل، قصیده، مثنوی، ترجیع بند و رباعی؛ نوادر الامثال به عربی در امثال و حکم؛ مثنوی عشاق نامه در ۶۴۰ بیت؛ فال نامۀ بروج به نثر؛ فال نامۀ وحوش و طیور در ۶۰ رباعی. از آثار هزلی اوست: اخلاق الاشراف به نثر (تهران، ۱۳۷۴ش)؛ رسالۀ تعریفات یا ده فصل که لغت نامه ای است به نثر با برابرنهاده های هزل آمیز؛ رسالۀ دلگشا در ۹۳ داستان که مبسوط ترین رسالۀ اوست؛ ریش نامه که آمیخته ای از نظم و نثر در مذهب ریش و جور و جفای آن است؛ صد پند یا درویش نامه به نثر در پندهای حکیمانه؛ مکتوبات قلندرانه به نثر؛ حکایت موش و گربه. آثار هزلی عبید، به جز موش و گربه، در مجموعه ای به نام منتخب لطایف عبید زاکانی در ۱۳۰۳ق به کوشش موسیو فرته فرانسوی در استانبول منتشر شد. دیوان عبید زاکانی به تصحیح عباس اقبال آشتیانی (۱۳۲۲ش) و محمد جعفر محجوب و پرویز اتابکی (۱۳۴۳ش) به چاپ رسیده است.