عبادت روح عبادت

معنی کلمه عبادت روح عبادت در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] عبادت روح عبادت (شهید مطهری). روح عبادت ،یاد خدا
روح عبادت یاد پروردگار است. روح عبادت این است که انسان وقتی که عبادت می کند، نمازی می خواند، دعایی می کند و هر عملی که انجام می دهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد: وَ أَقِمِ اَلصَّلاةَ لِذِکْرِی قرآن می گوید نماز را بپا بدار، برای چه؟ برای اینکه به یاد من باشی. و در جای دیگر قرآن کریم می فرماید: إِنَّ اَلصَّلاةَ تَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اَللّهِ أَکْبَ . در این آیه خاصیت نماز ذکر می شود، البته نماز حقیقی، نماز واقعی، نمازی که با شرایط و آداب صحیح صورت گرفته باشد. می فرماید اگر واقعاً انسان نمازخوان باشد و نمازِ درست بخواند خود نماز جلو انسان را از کار زشت و منکرات می گیرد. محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد. محال است که انسان نماز صحیح و درست بخواند و دلش به طرف غیبت کردن برود
روایتی است از امام صادق علیه السلام که در کتاب معروف مصباح الشریعه نقل شده است. ما کتابی داریم به نام «مصباح الشریعه» که بسیاری از علمای بزرگ این کتاب را معتبر می دانندگو اینکه بعضی از علما مثل مرحوم مجلسی چندان معتبر نمی دانند به اعتبار اینکه مضامین آن یک سلسله مضامین عرفانی است. ولی کتاب معروفی است. مثل حاجی نوری، سید بن طاووس و دیگران از این کتاب نقل می کنند. در این کتاب احادیث زیادی هست. مردی است به نام فضیل بن عیاض، معاصر با امام صادق علیه السلام. او ازمعاریف است. یکی از مردانی است که دورانی از عمر خودش را به گناه و فسق و فجور و دزدی و سرقت و این حرفها بسر برده است، بعد یک انقلاب روحی عجیبی پیدا می کند و تتمه ی عمر خودش یعنی نیمی از آن را در تقوا و زهد و عبادت و در معرفت و حقیقت خواهی بسر می برد.
کتاب مصباح الشریعه کتابی است که این مرد مدعی است که من رفتم خدمت امام صادق و مسائلی از امام سؤال کردم و امام این جوابها را به من داد. بدیهی است مردی اینچنین عارف و بامعرفت و باتقوا و زاهد وقتی نزد امام صادق برود، خیلی فرق می کند با فلان ساربان که مثلاً مسئله ای از شکّیات می خواهد بپرسد و نزد امام صادق می رود. قهراً سؤالات او در یک سطح بالاتر است و جوابهای امام هم از جوابهایی که به دیگران می دهد در یک سطح بالاتر است. طبعاً کتاب در یک سطح بالاتری قرار می گیرد. مثلاً امام صادق در این کتاب اسرار وضو و اسرار نماز را بیان می کند.
حدیثی از امام صادق علیه السلام
جمله ای که محل شاهد من است در آن کتاب است و این جمله را شاید کم و بیش در کتابهای عرفانی دیده باشید. امام صادق به فضیل فرمود: یا فُضَیلُ اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ (خیلی جمله ی عجیبی است و از یک نظر جمله ی زننده ای هم هست. ( فضیل! آیا تو می دانی که عبودیت چیست؟ آیا می دانی عبودیت چه گوهری است؟ عبودیت گوهری است که ظاهرش عبودیت است و کنه و نهایت و باطنش، آخرین منزل و هدف و مقصدش ربوبیت است. ممکن است بگویید یعنی چه؟ آیا امام جعفر صادق خواسته بفرماید که عبودیت اولش بندگی است و آخرش خدایی؟ آیا می خواهد بگوید که یک بنده از بندگی به خدایی می رسد؟ نه، در تعبیرات ائمه هرگز چنین تعبیراتی نمی آید. اهل عرفان برای اینکه مردم دیگر را دست بیندازند، معانی ای که در نظر می گیرند با یک تعبیراتی می گویند که دیگران تکان بخورند و ناراحت بشوند.
اصلاً معنی ربوبیّت یعنی تسلط، خداوندگاری، نه خدایی. فرق است میان خداوندگاری و خدایی. خداوندگاری یعنی صاحب بودن، صاحب اختیار بودن. در قضیه ی اصحاب الفیل که ابرهه آمد و می خواست کعبه را خراب کند و غارت می کردند، شترهای جناب عبدالمطّلب را هم که در بیابان بود گرفته و با خودشان برده بودند. عبدالمطّلب رفت نزد ابرهه. قیافه و عظمت و شخصیت عبدالمطّلب خیلی ابرهه را گرفت به گونه ای که با خود فکر کرد که اگر این مرد بزرگ شفاعت کند و از من بخواهد که متعرض کعبه نشوم و آن را خراب نکنم خراب نمی کنم. ولی برخلاف انتظار او عبدالمطّلب وقتی که لب به سخن گشود فقط درباره ی شتران خودش صحبت کرد، درباره ی کعبه یک کلمه هم صحبت نکرد. ابرهه تعجب کرد، گفت من تو را خیلی آدم بزرگی حساب می کردم، من خیال کردم تو آمده ای برای اینکه برای کعبه شفاعت کنی، حالا می بینم آمده ای برای شترهای خودت شفاعت می کنی. او هم جواب خوبی داد، گفت: «اَنَا رَبُّ الْاِبِلِ وَ لِلْبَیْتِ رَبٌّ» من خداوندگارشتران هستم و آن خانه هم از خود خداوندگاری دارد.
کلمه ی «ربّ» یعنی خداوندگار، صاحب. ما به خدا هم که می گوییم رَبّ، از باب اینکه خداوندگار و صاحب حقیقی تمام عالم و تمام عالمهاست. می گوییم: اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ *سپاس خدای را که خداوندگار و صاحب است، صاحب تمام عالمها.

جملاتی از کاربرد کلمه عبادت روح عبادت

مـنـتـهـا هـر نـمـازى بـه هـمـان انـدازه كـه از شـرايـطكـمـال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند، گاه نهى كلى و جامع وگاه نهى جزئى و محدود.
در جلسه گذشته مقدارى راجع به عبوديت ، بندگى حق و حق پرستى و آثارى كه عبوديتبراى بشر دارد صحبت كردم و حديثى را از امام صادق عليه السلام كه در مصباحالشريعه روايت شده است عنوان كردم . حديث اين بود: العبودة جوهره كنهها الربوبيه و در اطراف اين حديث توضيحاتى دادم ولى توضيحات گذشته احتياج دارد كهبيان بيشترى در اطراف آنها بكنم و ضمنا مطلبى را كه وعده دادم كه در اين جلسه صحبتكنم يعنى مساله تقرب به خداوند كه روح عبادت است ، به عرض شما مى رسانم. اول مساله تقرب را براى شما عرض مى كنم .
ناگهان به خود آمد كه چه فكر باطلى است كه بر من چيره شده است ؟اگر خلوص نيتباشد كه روح عبادت است ، صف اول و آخر ندارد، به خود گفت : عجب !معلوم مى شود سىسال نماز تو آلوده به يا بوده ، وگرنه نمى بايست صف آخر، شائبه اى دردل تو ايجاد كند.
روح عبادت ، توجه به خدا، و روح سياست ، توجه به خلق خدا است ، اين دو در حج آنچنانبه هم آميخته اند كه تار و پود يكپارچه !.
بيشتر آيات مربوط به عبادت در قرآن ، دعوت به توحيد در عبادت مى كند، نهاصل عبادت . زيرا روح عبادت در انسان وجود دارد.مثل ميل به غذا كه در هر كودكى هست ، ولى اگر راهنمايى نشود، به جاى غذا، خاك مى خوردو لذّت هم مى برد!
از اين گذشته به هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند، حرام و غضب را از خود دور مى سازد، و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثيرباز دارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد منتهى هر نمازى به همان اندازه كه ازشرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند، گاه نهى كلى وجامع و گاه نهى جزئى و محدود ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در اونبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته اين گونه نمازتاثيرش كم است ،اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تربودند.
پاسخ - آنها كه اين ايراد را مى كنند از اين نكته غفلت دارند كه شنيدن صداىسائل و به كمك او پرداختن توجه به خويشتن نيست ، بلكه عين توجه بخدا است ، على(عليه السلام ) در حال نماز از خود بيگانه بود نه از خدا، و مى دانيم بيگانگى از خلقخدا بيگانگى از خدا است و به تعبير روشن تر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت درضمن عبادت است . نه انجام يك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبير ديگر آنچه باروح عبادت سازگار نيست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اماتوجه به آنچه در مسير رضاى خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكيدمى كند، ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كهانسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچهدر راه خدا و براى خدا نيست بر مى گيرد.
2- آيه (و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون ) (920) كه هدف خلقت را عبادت معرفى كردهاست . بدين تقريب كه روح عبادت همان تقواست و اگر عبادت هدف باشد به لحاظ روحآن كه همان تقواست هدف خلقت خواهد بود البته تقوا هدف خلق (به معناى مخلوق ) است ،نه خالق ، يعنى ، كمال بود. البته تقوا هدف خلق (به معناى مخلوق ) است ، نه خالق ،يعنى ، كمال مخلوق در عبادت متقيانه خداست ، نه اين كه اگر خدا بخواهدكامل شو بايد معبود قرار گيرد. خداى سبحان عينكمال و كمال محض است ، عابدان او را عبادت كنند يا عبادتش را رها كنند براى او يكساناست ، زيرا خداوند نيازى به عبادت انسانها ندارند تا براى رفع آن نياز عابدان رابيافريند.
ديد در صف اول جماعت جا نيست مجبور شد در صف آخر قرار بگيرد، ولى پيش خود خجالتمى كشيد و آثار شرمندگى از چهره اش ‍ پديدار شد. با خود مى گفت ((واى بر من چيرهشده است ؟ )) ناگهان به خود آمد و گفت :(( اين چه فكر باطلى است كه بر من چيره شدهاست ؟ اگر خلوص كه روح عبادت است باشد،صفاول و آخر ندارد )).