عالم کون و فسا
جملاتی از کاربرد کلمه عالم کون و فسا
سپس افلاطون نتیجه میگیرد که از آنجایی که نیروی شناسایی از آغاز در روح هر آدمی هست، وظیفهٔ مربی این نیست که چیزی را که در روح وجود ندارد در آن بگذارد بلکه وظیفهٔ آن این است که آنچه را که در روح وجود دارد سمت و سو بدهد یعنی باید روح انسان را از عالم کون و فساد بگرداند تا به تدریج به مشاهدهٔ هستی حقیقی خو گیرد؛ لذا هنر تربیت و آموزش و پرورش، جهت دادن است. نتیجهٔ دیگری که بدست میآید این است که زمامداری جامعه حق کسانی نیست که تربیت نشدهاند و نه حق کسانی است که فقط به فکر تربیت خویشند. کسی که ایدهٔ «خوب» را دیدهاست حق ندارد در بیرون غار بماند بلکه باید به درون غار برگردد و دست و پای کسان دیگر را به تدریج باز کند و آنها را به سوی خورشید حقیقت راهنمایی کند. چون صحیح نیست که فقط یک نفر نیکبخت شود بلکه تمام جامعه باید از سعادت بهرهمند گردد. اما آیا چنین کسانی که به جزیرهٔ نیکبختان رسیدهاند حاضرند حکومت را قبول کنند؟ افلاطون میگوید باید آنها را قانع کرد و اگر نپذیرفتند باید به زور آنان را وادار کرد. فیلسوف نه تنها در نظر که در عمل نیز باید به اوج کمال برسد.
همچنین عقل و عشق کلی دان عالم کون را سبب بظهور
بدایع حمد و ثنا و جوامع شکر و سپاس درگاه احدیّت پروردگاری را سزاست که از بین کافّهٔ حقائق کونیّه، حقیقت انسانیّه را به دانش و هوش که نیّرین اعظمین عالم کون و امکان است مفتخر و ممتاز فرمود.
ای مرکز دایرهٔ امکان وی زبدهٔ عالم کون و مکان
در نظر متفکران اسلامی، در ورای عقل انسانی عقل فعال قرار دارد که صور معانی را به عالم کون و فساد افاضه میکند. این صور در عقل فعال از آن جهت که فعال است، موجود است. اما این صور در عالم کون و فساد فقط از جهت انفعال این عالم یافت میشود.
کتابه اش که بود سرنوشت عالم کون چو بوی جامه یوسف بر دزدیده غبار
سیمرغ صفت ز عالم کون و فساد بر قله قاف قرب عزلت کردم
تن چو هست از عالم کون و فساد فرصت اندوزد که یابد مدخلی
با دل گفتم: به عالم کون و فساد تا چند خورم غم؟ تنم از پا افتاد
امن و امان عالم کون و فساد راست آن خسرو زمین و زمان تا ابد ضمان
تشنگان عالم کون و فساد پیش دارند ای عجب آب مراد
عجب مدار که اندر سرای عالم کون گهی نشیب فتد کار و گه فراز افتد
ز یک جوهر دمادم لون بر لون عجایب ساختی در عالم کون