عالم جان بارودی

معنی کلمه عالم جان بارودی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بارودی، عالم جان از مفتیان، روزنامه نگاران، معلمان و مشایخ تاتارستان در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری/ نوزدهم و بیستم میلادی است.
وی در ۱۲۷۳ ق/ ۱۸۵۷ در حومه «بارودی» از ولایت قازان متولد شد.
مراحل تحصیل
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه گلبویر واقع در ولگا – اورال گذراند که شخصیت های برجسته آن روزگار، مانند موسی جارالله و ظاهربیگی و هادی و صدری مقصودی (آرسال)، در آنجا تحصیل کرده بودند. سپس برای تحصیلات عالی به بخارا رفت و هفت سال در آنجا ماند. وی تحت تاثیر متفکران اسلامی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده و شهاب الدین مراجانی، به امر آموزش توجه خاص داشت و در ادامه راه اسماعیل گاسپیرالی، که با تاسیس دبستان «اصول جدید» در ۱۳۰۱ق/۱۸۸۴ به ارتقاء سطح آموزش و پرورش مسلمانان روسیه توافق یافته بود، مدرسه «محمدیه» را پایه گذاری کرد (۱۳۱۹ ق/ ۱۹۰۱) و خود، علاوه بر مدیریت، در آنجا تدریس هم می کرد. این مؤسسه که دارای دوره های ابتدایی، متوسطه و عالی بود و بهترین مدرسان در آنجا تدریس می کردند، در جنبش بیداری ترکان قازان و دیگر مسلمانان روسیه سهم بزرگی داشت. بارودی معتقد بود که تدریس علوم اسلامی اگر علاوه بر عربی به زبان مردم آنجا (ترکی) نیز صورت گیرد در پیشرفت امور آموزشی مفیدتر خواهد بود. بدین منظور، چند کتاب درسی، مانند اذکار الصلوه و بدءالمعارف و معاملات دینیه، به زبان ترکی تالیف کرد.
فعالیتها
عالم جان بارودی، همراه این کوشش ها، در جنبش های سیاسی و اجتماعی ولگا – اورال نیز فعالانه شرکت جست. در تشکیل کنگره های دوم (۱۶-۲۶ ذیقعده ۱۳۲۳ ق/ ۱۳-۲۳ ژانویه ۱۹۰۶) و سوم (۲۴ جمادی الآخر – اول رجب ۱۳۲۴ ق/ ۱۶-۲۱ اوت ۱۹۰۶) مسلمانان روسیه نقش مهمی داشت. به ویژه در کنگره سوم، ریاست کمیسیون اصلاح نهادهای دینی – روحانی را بر عهده گرفت. ضمنا مجله الدین و الادب را، که کانون نشر آثار هواداران اصول جدید بود، انتشار داد (۱۳۲۴ ق/ ۱۹۰۶)؛ لیکن به علت ناخرسندی مقامات روسی از این فعالیت ها و هم بر اثر مخالفت قشریونی که هیچ گونه فعالیت تجدد خواهانه را نمی پذیرفتند، به مدت دو سال به ولوگدای غربی تبعید گردید (۱۳۲۶ق/ ۱۹۰۸)
← مفتی مسلمانان روسیه
...

جملاتی از کاربرد کلمه عالم جان بارودی

خامه ی تو صوفیان عالم جان را پرده در و پرده دار آمده چون شام
هرکه او در عالم جان ره برد از ره جان سوی جانان ره برد
ای حجره دل بتو منور وی عالم جان ز تو معطر
بنابراين قابض ارواح و گيرنده اصلى جان ها خداست و ملك الموت و فرشتگان از طرفخداوند ماءمور اين كارند و طبق فرموده امام صادق عليه السّلام ملك الموت يارانى ازفرشتگان دارد كه در اطراف عالم جان ها را مى گيرند و به عزرائيل عليه السّلامتحويل داده و او همه را به خداوند تقديم مى نمايد.(263)
بظاهر ملک جسم آباد کردند بباطن عالم جان آفریدند
خدیو عالم جان شاه «لولاک» مقیمان درش سکان افلاک
خانه دل از رخ خوبش شود روشن همی عالم جان از سر زلفش معطر می‌شود
کشور جانان سعیدا رو نمود پشت پا بر عالم جان می زنم
زین جهان رسته است چون حیوان چه خبر باشدش ز عالم جان
عشق چو لشکر کشید عالم جان را گرفت حال من از عشق پرس از من مضطر مپرس
سوی عالم جان و دل بگذرم ازین کشور آب و گل برپرم