عالم اشوب

معنی کلمه عالم اشوب در لغت نامه دهخدا

( عالم آشوب ) عالم آشوب. [ ل َ ] ( نف مرکب ) برهم زننده عالم. بمجاز آنکه مردمان را فریفته زیبائی خود سازد. بغایت زیبا. سخت خوش صورت و دلفریب :
پری پیکری بود محبوب من
بدو گفتم ای عالم آشوب من.سعدی ( بوستان ).گر در قیامتت هست این ناز عالم آشوب
خوش آفتی است در پیش هنگامه جزا را.عرفی.

معنی کلمه عالم اشوب در فرهنگ عمید

( عالم آشوب ) ۱. برهم زنندۀ عالم.
۲. [مجاز] آن که مردم را فریفتۀ زیبایی خود می کند.

معنی کلمه عالم اشوب در فرهنگ فارسی

( عالم آشوب ) ( صفت ) ۱ - بر هم زننده جهان . ۲ - معشوقی که مردمان را فریفته زیبایی خود کند : سخت زیبا و دلفریب .

جملاتی از کاربرد کلمه عالم اشوب

می توان خواند ز سیمای علم آیه فتح عالم آشوبی ازان قامت موزون پیداست
ز سرو قد تو یک جلوه، عالم آشوبی ز نوبهار تو یک برق، تندخویی‌ها
نبض سیلاب بهارست رگ ابر بهار عالم آشوبی ازان زلف معنبر پیداست
پرده معنی روشن نشود صائب لفظ عالم آشوبی ازان زلف معنبر پیداست
شاه حسنش سپه آورده ز خط عالم آشوب سپاهش نگرید
عالم آشوب بود شور قیامت، لیکن خنده های نمکین جلوه دیگر دارد
به ابرو فتنه انگیزی، به نرگس عالم آشوبی به بالا آفت آبادی، به کاکل کافرستانی
کوه تمکین فلک، مهره بازیچه اوست عالم آشوب نگاهی که مرا از جا برد
زندگی افسرد فال شوخی سودا زنید انتخاب عالم آشوبی ازین اجزا زنید