ضرورت بحث از وجود خدا

معنی کلمه ضرورت بحث از وجود خدا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در بحث پیرامون وجود خداوند؛ برترین فرائض، و واجب ترین آنها شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست.
درباره فلسفه بحث پیرامون وجود خداوند دو پرسش مطرح شده است: یکی این که چه چیز انسان را به بحث درباره ی وجود خداوند بر می انگیزد؟ و دیگری این که بر شناخت خداوند و ایمان به او چه فایده ای مترتب می گردد؟متکلمان اسلامی در پاسخ به پرسش نخست، پاسخ هایی را داده اند یادآور می شویم:
← لزوم جلوگیری از زیان های مهم
در پاسخ به پرسش دوم یادآور می شویم:اولا: وقتی که یک بحث در قلمرو کاوش های عقلانی و فطری بشر قرار گرفت، پرسش از فایده درباره آن روا نیست، زیرا چنین بحثی، خود فایده است، بشر در جهانی زندگی می کند که نه از ابتدای آن آگاه است و نه از انتهای آن و نه از منشا آن. طبعا مایل است از ابتدا و انتها و منشا آن آگاه گردد، خود این آگاهی قطع نظر از هر فایده دیگر برای او مطلوب است. لزومی ندارد که هر مسئله علمی و نظری یک فایده علمی داشته باشد.ثانیا: اعتقاد و ایمان به خدا از مفیدترین و لازم ترین معتقدات بشر در زندگی است. اعتقاد و ایمان به خدا از نظر فردی آرامش دهنده روح و روان و پشتوانه فضایل اخلاقی است، و از نظر اجتماعی ضامن قدرت قانون و عدالت و حقوق افراد در برابر یکدیگر است.
سرآمد معرفت ها
در پایان این درس گفتارهایی از پیشوایان معصوم را یادآور می شویم که خداشناسی را سرآمد همه معرفت های دانسته اند.۱. روزی فردی نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد و از او خواست تا از شگفتی های دانش (غرائب العلم) برای او بگوید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از او پرسید درباره آنچه سرآمد دانش هاست (راس العلم) چه می دانی، که از شگفتی های آن می پرسی. آن فرد گفت: سرآمد علم چیست؟ (ما راس العلم؟) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) پاسخ داد:شناخت خداوند آن گونه که سزاوار اوست. ۲. امام علی (علیه السّلام) درباره جایگاه خداشناسی فرموده است:«معرفة الله اعلی المعارف؛ خداشناسی برترین معرفت هاست.»۳. امام صادق (علیه السّلام) فرموده است:«ان افضل الفرائض و اوجبها علی الانسان معرفة الرب و الاقرار له بالعبودیة؛ برترین فرائض، و واجب ترین آنها شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست.»

جملاتی از کاربرد کلمه ضرورت بحث از وجود خدا

با توجه به اين كه ، گذشته چراغ راه آينده است ، ضرورت بحث از تاريخ و سيرتحولات عصر غيبت كبرى ، روشن خواهد بود.
چهارمين بحث مقدماتى براى اين سلسله بحث ها بايد پرداختن به ضرورت بحث از تاريخدوران غيبت كبرى در قلمروهاى ياد شده باشد؛ زيرادلايل نياز به اين مباحث ، چراغ ما براى تعيين برد و افق بحث هاى اين مجموعه خواهد بود،چون به اندازه ى نياز فعلى و آينده ى خود بايد حركت كنيم .